ضرورت پرواز آزادانه سیمرغ دانایی و آگاهی در آسمان مناطق آزاد ایران
به گزارش اخبار مناطق آزاد، یکسال صبر کردیم برای یک دورهمی صمیمی با همسنگران عزیز خود. ۱۷مرداد سالروز شهادت خبرنگار شهید محمود صارمی، درواقع سالروز جشن عشقورزی است. عشقورزی به جامعه و سرنوشت از سوی سربازان قلم بهدست ایران.
روز خبرنگار برای ما فرصتی است که با هم باشیم و با همسنگران خود در سنگر دفاع از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، طبیعت و تاریخ این مرز و بوم جشن تولد بگیریم. شهادت همیشه رهگشاست؛ فرصتساز، تاریخساز و روایتساز است. امروز تنها روزی است که مردم به ما اجازه میدهند از خودمان بگوییم، اما باز هم ما آنها را فراموش نمیکنیم. ما فرزندان خلف این و آب و خاک هستیم؛ ما خودمان را در آینه مردممان میبینیم؛ خودپرست نیستیم.
در روز خبرنگار سال۱۴۰۲، ما میتوانیم از مشکلاتی بگوییم که به ناحق اصحاب قدرت و ثروت بر سرمان آوار میکنند! به سبب حقگوییمان، مطالبهگریمان، به دلیل عشق و علاقهای که به مردم داریم. گاهی قلممان را میشکنند. گاهی ورقمان را پاره میکنند و گاهی قلم پایمان را زنجیر میزنند؛ اما همه آنها را همچون جام شوکران به سر میکشیم به عشق وطن.
البته ۱۷مرداد برای این رسانه، یک طمع دیگری دارد. طعم جمع شدن با رفیقان خود پس از یکسال تنهایی. چون این نشریه جزو معدود رسانههایی است که در ایران، صرفا و فقط بر روی مناطق آزاد تمرکز دارد. ما از تمام خاک زرخیز ایران، ۸اقلیم آن را میدان پرواز خود قرار دادهایم. گهگاهی البته برخی تیزپروازان آسمان قلم، به اقلیم فراموش شدهمان سری میزنند؛ اما اغلب در تنهایی خود غوطهوریم. متاسفانه به جهت آلودگیهای ایجاد شده در زیستبوم رسانهای مناطق آزاد، طی سالهای اخیر، رسانهنماهایی سر برآوردهاند که با نادیده گرفتن رسالت خطیر و اصیل خبر و خبرنگاری، تمامی حریمها را میشکنند. بیهنری برخی مدعیان هنر در رسانه و روابط عمومیها باعث شده است آنها حرمت خبر و آگاهی را از بین ببرند. اما بگذریم…
در این شماره از نشریه، ما یک دورهمی ویژه داریم با رفیقان شفیقمان؛ کسانی که پیش از آنکه دنبال نام و آوازه باشند، در پی آوازه ایراناند. آنها را به اقلیم مناطق آزاد ایران دعوت کردهایم. از آنها خواستهایم با ما از این مناطق بگویند. از چرایی قهر و عدمتوجهی که به مناطق آزاد دارند.
مناطق آزاد در عرصه خبر و رسانه طی سهدهه گذشته عمدتا یا فراموش شدهاند، یا در اثر برخی جوسازیهای غیرواقعی، با سیل وحشتناک تخریب مواجه گشتهاند. تقریبا مناطق آزاد به صورت مستمر در معرض توجه رسانهها قرار نداشتهاند. شاید گستره مشکلات در سرزمین اصلی باعث شده جامعه خبرنگاری ایران فرصت پرداختن به مسائل، مشکلات و ظرفیتهای بیبدیل مناطق آزاد را پیدا نکنند؛ اما احتمالا یکی دیگر از دلایل کمتوجهی رسانههای متعهد و خبرنگاران دلسوز به حوزه مناطق آزاد، مقاومتی است که از سوی متصدیان امر خبر و رسانه در مناطق آزاد وجود دارد. آنها اغلب با نگاه محرم و نامحرم به مسئله حضور خبرنگاران در مناطق آزاد پرداختهاند. کوشیدهاند این حضور کاملا کنترل شده و محدود باشد. حول محور تمجیدها، گفتوافزارها باشد. به همین سبب خبرنگاران عزیز نخواستهاند خود را در مظان انتخاب کسانی قرار بدهند که مدافعان تحریم و تحدید فضای آگاهی و خبررسانی هستند.
اما امروز ما میزبان برخی از عزیزان رسانهای و صاحبان قلم در کشور هستیم و فکر میکنیم این حق را داشته باشیم که میزبان شویم؛ چراکه سالهاست دوش به دوش مردم و فعالین اقتصادی مناطق آزاد حرکت کردهایم. شاید ما مناطق آزاد را بهتر از متولیان امر آنها میشناسیم؛ زیرا آنها هر روز درحال تغییرند و اغلب قبل از آنکه بدانند کجا هستند، رفتهاند؛ اما ما در تمامی روزها و هفتههای سال با مناطق آزاد زندگی کردهایم؛ تا زمانی که خداوند یاری نماید.
بنابراین در مقام میزبانی، گزارش این هفته را اختصاص دادهایم به دوستان عزیزتر از جانمان. از آنها خواستهایم نظرات پیشنهادی و انتقادی خود را در ارتباط با حوزه خبر و رسانه مناطق آزاد بگویند. به ما یاد بدهند که پس از این بهدنبال چه چیزهای دیگری باید بگردیم. به ما افتخار دادهاند شریک فکر، قلم و هنرشان باشیم.
مناطق آزاد امروز نیازمند توجه رسانهها و خبرنگاران هستند؛ البته بدون محدودیت در سوژه و روایت. فضای اطلاعرسانی مناطق آزاد هرچند نیاز به سمپاشی فوری و اساسی دارد؛ اما در کنار مبارزه با آفات، باید اجازه دهیم اصحاب اصیل فکر، قلم و خبر به این مناطق بیایند. یقینا در سایه حضور آنها، بسیاری از آفات حذف خواهند شد و خیلیها نخواهند توانست از آب گلآلود ماهی بگیرند. نگاه گزینشی و باندی به مقوله اطلاعرسانی و خبر در مناطق آزاد یک نگاه غلط و سراسر ضرر میباشد که باید با قید فوریت به پایان سلام کند.
حسامالدین یوسفی، فعال رسانهای:
تقویت رسانههای تخصصی و شکلدهی رسانه از سوی بخش خصوصی مناطق آزاد
سازمانها در ورود جامعه رسانهای و به صورت تخصصی، حوزههای روابط عمومی و بینالملل نقش موثری دارند. اگر روابط عمومیها با برنامه مشخص و مدون رسانهای بتوانند رسانههای هدف را شناسایی، دعوت و ارتباطات دوسویهای را برقرار نمایند، طبیعتا از طریق رسانهها، ظرفیتهای متنوع اقتصادی و ملی مناطق آزاد معرفی میگردد.
اما یکی از مشکلات بزرگ در مناطق آزاد، ضعف چرخش اطلاعات در حوزه چرایی تشکیل این مناطق است. اینکه وظایف و کارکردهای مناطق آزاد به صورت دقیق چیست و چطور میتوانند در اقتصاد کشور نقش ایفا کنند؟ در این خصوص ضعفهای جدی در عمر ۳۰ساله مناطق آزاد و حتی مناطق آزاد جدید وجود دارد.
یکی از مهمترین دلایل ضعف تمرکز جامعه رسانهای کشور به حوزه مناطق آزاد، عدم آگاهی است. چالشهای جدی مناطق آزاد به دلیل تغییر رویکردهایی است که براساس نگاههای مدیریتی اتفاق میافتد. ممکن است مدیریت یک مجموعه نگاه ویژهای به رسانهها داشته باشد، که بیشک در آن مقطع شناخت نسبت مناطق آزاد نیز به سبب اعتقادی که وجود دارد، بیشتر اتفاق میافتد. اما گاهی هم نگاه مدیریتی متفاوت میشود؛ در نتیجه شکل و قاعده ارتباطات نیز تفاوت خواهد داشت و این موضوع یکی از مهمترین دلایل ضعف نگاه جامعه رسانه کشور به حوزه مناطق آزاد است.
از سوی دیگر برخی از رسانهها، مناطق آزاد را به عنوان یک بخش خصوصی مینگرند؛ در صورتی که شاکله این مناطق، دولتی است و در کارکرد رسانهای چارچوبهایی وجود دارد که آزادی عمل بخش خصوصی را ندارند. در راس این رسانهها، صدا و سیما میباشد که همواره مناطق آزاد را به عنوان یک بخش خصوصی نگاه کرده و این رویکرد، در بازتاب و پوشش عملکردها، ظرفیتها و پتانسیلهایی که در مناطق وجود دارد، تاثیرگذار بوده و وزن هزینهای را افزایش میدهد.
سیاستهای رسانهای دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و روابط عمومی سازمانهای مناطق آزاد نیز براساس نگاه مدیریت و با توجه به تخصص آنان، فصول متفاوتی را طی میکند؛ به همین سبب نمیتوان گفت که عملکرد دبیرخانه و مناطق آزاد صفر مطلق یا صد مطلق است؛ بلکه براساس سیاستهای فکریشان، مقاطعی سیاستهای موفقی را داشتهاند و در مقاطعی براساس نگاههای متناقض، سیاست ناموفقی اتخاذ کردهاند.
در این سالها قوانین مناطق آزاد به دلایل گوناگونی ازجمله رویکرد مدیریتی، نگاههای کلان و بودجهای و… نقض شده است. یکی دیگر از دلایل نقض فاحش قوانین مناطق آزاد طی سالیان اخیر، میتواند ضعف عملکرد حوزه رسانه در این مناطق باشد و ما میتوانیم نقش اطلاعرسانی و تعامل با رسانهها را در این چالش، دخیل ببینیم؛ ولی این ضعف صددرصد نیست و نمیتوانیم بگوییم همه مشکلات کنونی به ضعف عملکرد حوزه رسانه مربوط میشود. رسانه میتواند در حوزه اطلاعرسانی نقش داشته باشد، تا اطلاعات و اخبار درستی درخصوص ظرفیت، امکانات، مزایا و چالشها منتشر گردد.
در سالهای گذشته، مزیتهای مناطق آزاد از ماهیت اصلی این مناطق گرفته شده است، ازجمله بحث معافیتهای مالیاتی، ثبت سفارش و گمرکی که حذف هر کدام از این موارد به معنای نقض قانون چگونگی اداره مناطق آزاد بوده است. این رویکرد باعث گردیده که بسیاری از سرمایهگذارانی که در حوزه تولید در مناطق آزاد فعالیت میکردند، واحدهای تولیدی خود را تعطیل و به سرزمین اصلی منتقل نمایند. پرداخت چندینباره عوارض و پروسههای طولانی برای ترخیص کالاها باعث ایجاد ایجاد چالش در حوزه تولید در مناطق آزاد شده است. بیتردید یکی از موضوعاتی که میتواند در مهار تورم در کشور نقش موثر داشته باشد، این است که نقدینگی به سمت تولید و صرف نهادهای تولید شود؛ اما سرمایهگذاران در مناطق آزاد، بهواسطه بازارهای دلالی و نقض قوانین، برای ادامه کار دلسرد میشوند.
باید تاکید داشت که سوءبرداشتها و سوءتفاهمات، از عدم وجود اطلاعات و آگاهی است. باید تلاش شود که آگاهیبخشی درخصوص مناطق آزاد در حوزههای مختلف صورت پذیرد. مسلما رسانهها یکی از ابزارهای مهم آگاهیبخشی هستند و این موضوع میتواند کمک کننده باشد. باید اصل کارکردهای اساسی مناطق آزاد طبق آنچه که براساس قوانین و مقررات میتوانند انجام دهند و نقش ایفا کنند، در کنار کاستیها و ضعفهایی که دارند، بیان گردد. مناطق آزاد میتوانند با یک استراتژی مناسب در ارتباط با رسانهها و ایجاد رسانههای تخصصی، آگاهیبخشی را بهوجود آورند.
جامعه مناطق آزاد از طریق آگاهیرسانی میتواند موثر واقع شود؛ حتی فعالین اقتصادی این مناطق از به سبب نقشی که ایفا میکنند، میتوانند ضعفها را برطرف نمایند. بخش خصوصی مناطق آزاد نیز میتوانند رسانههای تخصصی را شکل دهند تا ضعف و کاستیهای بخش دولتی را که برخی اوقات نمیتواند بهدرستی اطلاعرسانی را انجام دهد، مرتفع کنند.
تقویت رسانههای تخصصی در مناطق آزاد ضروری است. رسانههای بزرگ کشور عموما در حوزه تخصصی مناطق آزاد فعالیت ندارند و در زیرمجموعه شاخههای استانی خود و یا در ذیل حوزه اقتصادی، مجموعهای از فعالیتهای مناطق آزاد را دارند که معمولا خبرنگاران آنان نیز بسیار زود تغییر پیدا میکنند. لذا رسانههای تخصصی مناطق آزاد باید تقویت گردند و روابط عمومی سازمانهای مناطق با استراتژی و تدوین ساختار بودجهای مشخص و تعامل دوسویه با رسانهها، در رساندن صدای مناطق آزاد به صورت شفاف و تغییر نگاه کلیشهای به این مناطق کمک کند.
برخی منتقدین مدعی هستند که مناطق آزاد معابر ورودی کالا، قاچاق و… به کشور هستند؛ اما وقتی به اعداد و ارقام به صورت تخصصصی پرداخته میشود، میبینیم که این اظهارنظرات اکثرا به دلیل ضعف اطلاعرسانی و عدمآگاهی میباشد. باید این واقعیت را نیز پذیرفت که عمده مناطق آزاد ایران در نواحی کمبرخوردار و نقاط مرزی که دور از مرکز میباشند، تشکیل یافتهاند؛ به همین دلیل برخی رسانهها در آن مناطق حضور ندارند و یا اگر حضور دارند، قوی نیستند. در بعضی از مناطق صداوسیما مستقر است، اما رسانههای دیگر نیست و در دیگر مناطق نیز برعکس؛ اما نیروهای متخصص میتوانند در شکلگیری رسانههای تخصصی نقش داشته باشد.
به منظور انعکاس واقعی و موثر ظرفیتها و مشکلات مناطق آزاد، باید به صورت مشخص، تقویت ارتباطات رسانهای صورت پذیرد، که در این راستا، ارائه اطلاعات درست به رسانهها مهم است. تورها و بازدیدهای مدون رسانهای و حضور رسانهها در مناطق آزاد و دیدن پیشرفتها و چالشها میتواند به توسعه این مناطق یاری رساند. آگاهی به قوانین و مقررات و آنچه که ذات وجودی مناطق است، تقویت رسانههای تخصصی مناطق آزاد، شکلدهی رسانههای تخصصی مناطق، تغییر نگاه صدا و سیما به مناطق و حضور بخش خصوصی و شکلگیری رسانه تخصصی توسط آنها میتواند برای انعکاس توانمندیها و مشکلات مناطق آزاد به مردم مثمرثمر واقع شود.
مسعود گادار، فعال رسانهای در منطقه آزاد اروند:
ضرورت انتصابهای اصولی در حوزه روابط عمومی و تغییر نگاه مدیران مناطق آزاد به رسانهها
از آنجا که رسانه میبایست مهمترین نقش را در جامعه ایفا کند و وظیفه سنگین اطلاعرسانی را نیز برعهده دارد؛ میتواند با تولید محتوا و انتشار دقیق و سریع اخبار مناطق آزاد کشور، نقش اثرگذاری در معرفی ظرفیتهای متنوع اقتصادی و ملی این مناطق داشته باشد.
در دنیای امروزی، وجود رسانه، بیانگر آزادی بیان و اندیشه است و علاوهبر آن، از اهمیت بسیار بالا و ویژهای در زندگی انسانها برخوردار میباشد. چنانچه رسانهها و بهویژه خبرنگاران به رسالت اصلی خود عمل کنند، موجب میشود تا ما جامعهای بیدار داشته باشیم. یکی از دلایل اصلی و مهم در ضعف تمرکز جامعه رسانهای کشور به حوزه مناطق آزاد، عدم پاسخگویی مدیران و معاونین سازمانهای مناطق است و لذا خبرنگاران و رسانهها باید با استفاده از ظرفیت رسانهای خود، به بیان نقد منصفانه آنها بپردازند و به جامعه روشنی ببخشند.
یکی دیگر از این ضعفها که بسیار هم مهم میباشد، عدم توجه اساسی به بحث مسئلهشناسی حوزه خبرنگاری است و تا زمانی که این امر در جامعه و بهویژه میان نخبگان اتفاق نیفتد، چالشها و مشکلات کنونی قابلحل نخواهند بود.
متاسفانه طی سهدههای که از تاسیس مناطق آزاد میگذرد، ارتباط روابط عمومیهای سازمانهای مناطق آزاد با رسانهها به حلقه مغفول تبدیل شده است و برای رهایی از این مسئله بغرنج، توجه جدی به حوزه رسانه و خبرنگاری بسیار حائز اهمیت میباشد.
با نگاه اجمالی به عملکرد سازمانهای مناطق آزاد کشور، میتوان یکی از چالشهای اساسی موجود در این مناطق را ضعف ارتباطات اصولی و منطقی آنها با جامعه رسانهای دانست؛ موضوعی که صراحتا میتوان درباره آن اینگونه بیان کنیم که، با گذشت سهدهه از ظهور مناطق آزاد، همچنان مغفول مانده و فکر و اندیشهای مطلوب هم برای آن نشده است! چراکه با یک بررسی و رصد ساده در رسانههای کشور (مکتوب و برخط) به این نتیجه میرسیم که مناطق آزاد به طور کلان، اصلا و هرگز محلی از اعراب برای اصحاب رسانه نبوده و آنگونه که شایسته و بایسته است به این مناطق و مسائل مرتبط بر آن، توجه نشده و نمیشود.
البته اگر بدون حب و بغض بخواهیم دلایل این وضعیت نامناسب را واکاوی نماییم؛ متوجه میشویم که در این خصوص کمترین ایراد به فعالین رسانهای وارد است و درواقع، ریشه مسئله به خود سازمانهای مناطق آزاد بازمیگردد؛ البته نه الزاما مدیریت روابط عمومیها؛ بلکه تمامی مدیران و مسئولین ارشد سازمانها در ایجاد چنین شرایطی، نقشی موثر داشته و عامل اصلی دوری رسانهها از مناطق آزاد هستند.
این سیاستگذاری غلط ارتباطی، درحالی بر حوزه رسانهای و اطلاعرسانی مناطق آزاد حاکم است که اوضاع و احوال مناطق هر روز روبه وخامت میرود؛ چراکه در این سکوت و یا به عبارت بهتر، بایکوت خبری، انواع اقسام تحدیدات، تعدیها، تعارضات و عدم اجرای قانون در مناطق آزاد گریبان آنها را به سختی میفشارد و صدایی در راستای مطالبهگری و پاسخگو کردن دستگاهها و اشخاص معارض، به جامعه و مخاطبین منعکس نمیشود.
همانگونه که پیشتر گفته شد، این روند صرفا مربوط به حال حاضر نبوده و در تمامی سالهایی که مناطق آزاد در کشور فعالیت داشتهاند، عدم تعاملات مطلوب رسانهای، یکی از پاشنههای آشیل مناطق بوده است؛ کمااینکه در طول ۳۰سال گذشته نیز، عموما مسئولین و متولیان مناطق آزاد به این موضوع فکر نکردهاند که باید ارتقای سواد رسانهای خود و زیرمجموعهشان را در دستورکار قرار دهند. در فضای رسانهای ایران، روزنامههای دولتی و صداوسیما غالبا تریبون مخالفین و منتقدین مناطق آزاد بوده است (البته با نگاه بسیار سطحی و نداشتن شناخت از این مناطق و قوانین مربوط به آن)؛ سایر رسانههای مکتوب و آنلاین (خبرگزاریها و پایگاههای خبری) نیز به سبب شناخت ضعیف از سیستم قانونی، کارکردی و اداری مناطق آزاد، قادر نیستند به صورت تاثیرگذار از این مناطق دفاع کنند.
البته همواره بخش کوچکی از جامعه رسانهای کشور، دلسوزانه سعی در یاریرسانی به مناطق آزاد داشتهاند، اما به سبب اعمال نگاه نادرست و حقبهجانب مدیران ارشد مناطق آزاد به این مجموعههای کوچک و دلسوز، آنها نیز پس از مدتی دلسرد شده و عطای این مناطق را به لغایشان میبخشند و به همین جهت است که امروز، مناطق آزاد تنها مانده و محلی برای ترکتازی مخالفین شدهاند؛ درحالی که اگر همراهی و همافزایی با اصحاب رسانه بهدرستی محقق میشد، جامعه رسانهای علاقهمند به توسعه اقتصادی ایران، میتوانست پرچمدار اصلی مطالبهگری به نفع مناطق آزاد بوده و عاملین و مسببین شرایط امروز را مورد سوال و مواخذه در مقابل افکار عمومی قرار دهند.
بر این اساس اگر بخواهیم در یک بازبینی منتقدانه، وضع موجود در مناطق آزاد را ارزیابی و به سوی وضع مطلوب حرکت کنیم؛ در گام اول باید مقامات عالی سازمانهای مناطق آزاد توجیه شوند که وقتی راس هرم سازمان، نگاه درستی به ضرورت تعامل با رسانهها نداشته باشد و در راستای همین نگاه معیوب، بخواهد انتصاب مدیران روابط عمومی را که درواقع بازتاب دهنده افکار و سبک مدیریتی آنها هستند را از میان افراد بدون سابقه، اشتهار و تخصص رسانهای انتخاب نماید، جامعه رسانهای بیرونی هم نخواهد توانست ارتباط درست و مبنایی با سازمان برقرار کند.
البته ظهور یک تفکر غلط در مدیریت عالی سازمانها نسبت به رسانه، صرفا در انتخاب مدیریت روابط عمومی نیست؛ چراکه ما امروز مدیران عامل سازمانهای مناطق آزادی را داریم که در کنار مدیر روابط عمومی، یک مشاور رسانهای هم دارند که از قضا کاملا در تضاد با سیاستهای اعلامی مدیرعامل و روابط عمومی است. در چنین شرایطی، سازمانهای مناطق آزاد فاقد استراتژی منسجم و مدون رسانهای میشوند و نسبت به رسانههای منطقه و کشور هیچگونه احساس اشتراکی نخواهند داشت و در این موقعیت کاملا طبیعی است که مناطق در عالم رسانه و خبر، مرغ عزا و عروسی میشوند و هر روز به بهانهای، به کاری ناکرده متهم میگردند.
مهمترین بخش در تمامی دستگاهها، سازمانها، نهادهای عمومی و دولتی جهت برقراری ارتباط موثر با رسانهها، روابط عمومیها هستند که خروجی استراتژیهای رسانهای مدیران ارشد سازمانها را نشان میدهند و مناطق آزاد نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اما متاسفانه در برخی از سازمانها مشاهده میشود که نفرات منتخب برای تصاحب کرسی مدیریت روابط عمومی، نه تنها سبقه و سابقهای در این وادی ندارند، بلکه بنابه دلایل مبهم، دچار اصطحکاک شدید با رسانههای سراسری نیز هستند.
پس به دور از انصاف است که تمامی گناه و نواقص در حوزه رسانه و اطلاعرسانی مناطق آزاد را بر گردن روابط عمومیها و مدیران و کارشناسان آن بیاندازیم و ضعف ساختاری را کتمان کنیم. برای رفع این معضل عظیم نیز پیشنهاد میکنیم هرم مدیریتی مجموعه مناطق آزاد کشور، در جهت تقویت زوایه نگاه و ارزشگذاری خود به حوزه خبر و رسانه بکوشند؛ برنامهای منسجم و دقیق برای توسعه تعاملات رسانهای مناطق تدوین نموده و با بهرهگیری از دانش افراد صاحبنظر و پیشکسوت در حوزه رسانه، به برطرف کردن این چالش بزرگ جامعهپذیری مناطق آزاد در اقتصاد کشور اقدام نمایند. در این راستا هم ضرورت دارد، از بهکارگیری افراد «خودی» و کمدانش با عناوین پرطمطراق «مشاور رسانهای» به شدت اجتناب گردد؛ زیرا متاسفانه بعضا شاهد هستیم که مشاوران محترم، بانیان دردسرها و مسائل جدیدی هستند که باید لشکری را برای رتق و فتق اشتباهات آنان بسیج کرد تا برای شخص مدیرعامل و بهتبع آن برای سازمان متبوعه هزینهسازی نشود و باعث تقابل با جامعه محلی و سازمان نگردد.
موضوع دیگری که باید به جد مورد مداقه مسئولین مناطق آزاد قرار گیرد، تبیین صحیح کارویژه و کارکرد این مناطق و نقشآفرینی آنان در کلان اقتصاد کشور است؛ چراکه هنوز بسیاری از مردم و مسئولان کشور باور ندارند که مناطق آزاد میتوانند بهترین کریدور و نقشهراه برای سامان بخشیدن به اقتصاد بحرانزده ایران باشند و همچنین مناسبترین نسخه برای رهایی از تنگنای تحریمهای بینالمللی؛ البته به شرط حذف تحریمهای داخلی. دلیل این عدم باور، ناشناخته ماندن توانمندیها و ظرفیتهای مناطق آزاد، در کنار نبود تعریف و بیان درست از اقدامات و دستاوردهای این مناطق است که موجب گردیده به طور کلی ماهیت وجودی این مناطق زیرسوال برود و هر فرد یا دستگاهی به فراخور حال و شرایط، بخشی از مزیتهای قانونی آنان را انکار نماید.
بنابراین از متولیان، مدیران و مسئولین محترم مناطق آزاد درخواست میشود نگاه بسته و منفی خود را نسبت به اصحاب رسانه تغییر داده و با دیدی فراخ و مشفقانه به فعالین این بخش بنگرند؛ چراکه اگر نقد، شما را آزار میدهد (علیرغم اینکه میگویید ما پذیرای نقدهای شما هستیم)، بهجای مواخذه و تهدید رسانهها، میتوانند فضای گفتوگو را مهیا سازند؛ لذا باید سعی شود فضایی تعاملی ایجاد کرده و رسانه را به چشم دشمن قسم خورده خود نبینید.
رحیم عبادی، فعال رسانهای:
مناطق آزاد را براساس فکر کوچک خود تحریم نکنید
از زمانی که مناطق آزاد به عنوان یکی از راهبردهای توسعه در جهان مطرح شدهاند، همیشه از جانب رسانهها مورد حمایت بودهاند. بیشک این رسانهها هستند که مناطق آزاد را برای فعالین اقتصادی شناساندهاند. رسانهها بودند که با توجه مستمر خود باعث شدهاند کاستیها و مشکلات دیده شود و برای رفع آنها نیز همیشه مطالبهگرانه کوشیدهاند. بنابراین رسانهها در موفقیت مناطق آزاد و رسیدن آنها به اهدافشان سهیم و شریک هستند. آنها بخشی از تیم مدیریتی و هدایت مناطق آزاد به سوی هدف میباشند.
اما متاسفانه از زمانی که مناطق آزاد در عرصه اقتصادی ایران سر برآوردهاند، مسئولین، با تمام توان کوشیدهاند آنها را از توجه رسانهها دور نمایند. درواقع مناطق آزاد در سهدهه گذشته حیاط خلوت مسئولین خود شدهاند. بهنام تمرین برای پیوستن به جامعه اقتصادی جهان، آنها را از جامعه سرزمین اصلی نیز پنهان کردهاند. در این راستا نیز، روابط عمومی و نهاد اطلاعرسانی مناطق آزاد، برخلاف وظیفه ذاتی خود، با سیاست تحریم اطلاعرسانی مناطق آزاد همراستا شدند. بهجای باز کردن فضای لازم جهت حضور سازنده جامعه رسانهای کشور در حوزه مناطق آزاد، با کانالیزه کردن خبرها و گزینشی کردن سوژهها و رسانهها، اجازه ندادهاند فضای آزادی رسانهای همگام با آزادی اقتصادی در مناطق آزاد ایجاد گردد. در حقیقت آنها به منطقهشان، سازمانشان، مردمشان و فعالین اقتصادی مناطق آزاد متبوع خودشان، با سیاست تحریمی ظلم نمودهاند.
به همین سبب است که امروز مناطق آزاد ایران نه تنها در کشورهای خارجی کمترین نمود و نشانه را دارند (تا توجه جامعه اقتصادی این کشورها را برای سرمایهگذاری در ظرفیتهای اقتصادی موجود در مناطق آزاد جلب نمایند)؛ بلکه حتی در درون ایران و بین مخاطبین خاص و عام داخلی هم، این مناطق شناخته شده نیستند. عموم مردم فقط کالاهای وارداتی و ماشینهای خارجی را به عنوان نماد مناطق آزاد میشناسند و فعالین اقتصادی نیز، به دنبال آگاهی از مزیتهای سرمایهگذاری و ماهیت قوانین مناطق هستند.
البته جامعه خبرنگاری و رسانهای کشور، به دلیل اصالتی که به کار و رسالت خود قائل هستند، نمیتوانند رفتار گزینشی مسئولین مناطق آزاد را که درواقع دون شان حرفهای آنان است، قبول کنند و به نوعی مناطق را از دایره کاری خود حذف مینمایند. هرچند این کار نیز برای خود خبرنگاران تلخ است؛ به جهت اینکه آنها براساس رسالتشان باید در تمامی امور مربوط به سرنوشت اجتماعی و فردی کشور ورود کرده و نقشآفرینی کنند. اما وقتی فضای لازم فراهم نیست و تحریم داخلی با سمپاشی رسانهای خارجی موجود، هماهنگ عمل میکنند؛ خبرنگاران چگونه میتوانند به انجام رسالت خویش بپردازند؟!
مدیران مناطق آزاد گاهیوقتها از موضع تفرعن و بالانشینی عنوان کردهاند که رسانهها و جامعه خبرنگاران بخشی از تیم آنها در مناطق آزاد هستند؛ اما برخلاف این بیان مزورانه خود، عملا میدان حضور رسانهها را در مناطق، بهواسطه روابط عمومیهای ضعیف و کوتاهبین خود، تنگ میکنند. البته آنان خیال میکنند اصحاب رسانه از این گفتار و رفتار پر از ریا و دورویی اطلاعی ندارند؛ اما باید گفت، ما میدانیم که بین زبان و دل شما چه میگذرد! اما اجالتا به سبب اولویتهایی که وجود دارد و به دلیل حجم بزرگ مشکلات کشور، صلاح نمیبینیم خلافگویی شما را به رویتان بیاوریم.
علیهذا به نظر میرسد مناطق آزاد به شدت نیازمند توجه خبرنگاران و اصحاب رسانه هستند. احتمالا نیز اگر بخواهیم به انتظار روابط عمومیهای سازمانهای مناطق آزاد برای ایجاد فرصت بنشینیم، بسیار دیر خواهد شد. بنابراین بنده به نوبه خودم از تمامی همکاران حوزه رسانه دعوت میکنم، بخشی از زمان و توان خود را در خدمت مناطق آزاد قرار دهند.
مناطق آزاد را به دلیل نقش مثبتی که میتوانند در راستای شکوفایی اقتصادی مناطق محروم مرزی و ارتقای زندگی مردمان نجیب آن داشته باشند، باید بیشتر مدنظر قرار گیرند. امروز در دورهای به سر میبریم که بهقول یکی از اندیشمندان حوزه جامعهشناسی ایران، جامعه و نخبگان جامعه بسی جلوتر از دولت و سیاست حرکت میکنند؛ فلذا نباید منتظر کسانی باشین که تنها به فکر تامین منافع خود در زمان اندک حضورشان هستند. آنها را به حال خود واگذاریم و برای مردممان، به مرزهای اقتصادی ایران سفر کنیم؛ زیرا قلم و روایت ناب ما، میتواند باعث گسترش مرزهای کنشگر اقتصادی ایران شود. همچنین مردم و فعالین اقتصادی مناطق آزاد از ما انتظار دارند با آنها در مناطق مرزی حاضر شویم. اگر آنان مجاهدان جبهه جنگ اقتصادی هستند، ضرورت دارد ما نیز به آنها بپیوندیم و از جریان تدارکات، وضعیت خاکریزها، نوعی فرماندهی و کلا از کاستیها و موفقیتهای آنان برای جامعه اطلاعرسانی کنیم.
مهدی قنبر مدیرمسئول پایگاه خبری صبح تازه:
از مدیران نامرتبط تا رسانههای ناآشنا به مناطق آزاد
هدف اصلی یک رسانه و اساسا جامعه رسانهای کشور، تلاش برای اطلاعرسانی دقیق و بیطرف است. این اطلاعرسانی در همکاری رسانهها و منابع خبری آنها که عموما مجموعههای دولتی و خصوصی است، محقق میشود. پس در شرایطی که تعامل مناسب و دوسویه از سوی این دو عامل مهم ایجاد شود، هر دو بخش به اهداف سازمانی و مطلوب خود خواهند رسید. البته بهشرط آنکه اطلاعات بهصورت شفاف، با دسترسی آسان و بدون محدودیت از سوی بخش نخست (دولتی یا خصوصی) در اختیار جامعه رسانهای قرار گیرد و هیچ مانعتراشی و غرضورزی نیز در این خصوص اعمال نشود.
این امر درخصوص دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و نیز سازمانهای مناطق آزاد نیز صادق است. نخست مجموعه مناطق آزاد باید حق دسترسی آزاد به اطلاعات را بهعنوان یک اصل به رسمیت شناخته و اطلاعات را در اختیار جامعه رسانهای قرار دهد و صادقانه دست همه رسانهها را بفشارد؛ نگاه سیاسی، حزبی، رانتی و قومی را کنار گذاشته و تمامی رسانهها را به یاری بطلبد. این امر بیش از دیگر بخشها برای این مناطق حائز اهمیت است؛ زیرا مناطق آزاد، حداقل این ۸منطقه آزاد فعال کنونی فارغ از مناطق جدید و مناطق ویژه اقتصادی، همگی در استانها و مناطق مختلف جغرافیایی ایران قرار گرفتهاند. به همین سبب متشکل از اقوام، مذاهب و احزاب گوناگون هستند. از اینرو یک ایران و هر منطقه، یک استان کوچک را ایجاد میکنند که از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال کشور پهناورمان را دربرمیگیرند. از اینرو مناطق آزاد باید بتوانند با جامعه رسانهای آن مناطق و رسانههای محلی، استانی و نیز ملی و کشوری، فارغ از هر نگاهی و قومی ارتباط برقرار کند تا رسانهها نیز مناطق را از خود دانسته و آنان را حمایت کنند. این مسیر قطعا به صورت یکطرفه محقق نخواهد شد. نمیشود رسانههای مناطق و ملی را به صورت انتخابی حمایت کرد و طیف وسیعی را محرم ندانست و توقع حمایت گسترده و ملی رسانهها از دبیرخانه و سازمانهای مناطق آزاد را داشت. اگر این حمایت دوسویه نباشد، یقینا مناطق آزاد نخواهند توانست در سطح وسیع و در میان جامعه مخاطبان این رسانهها، ظرفیتهای متنوع اقتصادی و ملی خود را معرفی کرده و اقبال عمومی یابند.
در رابطه با دلایل ضعف تمرکز جامعه رسانهای کشور به حوزه مناطق آزاد، اگر علت را آسیبشناسی کنیم، درمییابیم که این مناطق محفل و مامن بخش خصوصی است؛ پس این بخش خصوص نیازمند رسانه تخصصی و مستقل است. رسانههای غیرتخصصی در دنیای اخبار مختلف سیاسی و اقتصادی و… غوطهور هستند و به همین دلیل امکان تمرکز دقیق بر موضوع و حوزه تخصصی کمتر برایشان مهیا است. البته در مواردی هم این رسانههای مستقل به دلیل کثرت و جامع بودن جامعه مخاطبانشان قادر خواهند بود با تمرکز بر حوزهای خاص همچون مناطق آزاد و مطالبهگری عمومی، مخاطبانشان را برای نیل به هدفی خاص تهییج کنند. برای رسیدن به این جایگاه و ایجاد انگیزه در سیاستگذاران رسانهها برای ورود به حوزهای خاص و یا رفتن به سمت تاسیس رسانهای تخصصی، بیشک حمایت مدیران روابط عمومی و مدیران ردهبالا در دبیرخانه و مناطق آزاد را میطلبد. آنها باید در ابتدا با حمایتهایی معنوی، اطلاعاتی و مالی، نشریات تخصصی موجود و موفق در حوزه خود را نگه داشته و سپس به جذب نگاههای دیگر رسانهها به این حوزه بپردازند.
برای رسیدن به چنین نگاهی باید چند تغییر بنیادین در تفکر مدیران صورت گیرد. نخست اینکه باید مدیر نسبت به این حوزه دغدغه داشته باشد. مدیری که دیروز در حوزهای غیرمرتبط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی بوده و زمانی که به این پست گماشته میشود تازه میخواهد بیاموزد، کارآمد نخواهد بود. در نتیجه اگر همه شرایط به انتخاب مدیر لایق و بادانش، باسابقه و دلسوز برسد، قادر خواهند بود تا از رسانهها حمایت کرده و نگاهی سازنده و متمرکز به این حوزه داشته باشد.
برای رشد و بالندگی مناطق آزاد، علاوهبر فعالیت رسانههای تخصصی یا عمومی با نگاه خاص، باید مدیران آموزشدیده و دلسوز به این حوزه نیز تربیت شده و ثبات مدیریتی نیز داشته باشند. همواره در این خصوص مثال «جبلعلی» و ثبات مدیریتی آن زده میشود، که مثال بسیار خوبی است؛ البته اگر به آن توجه شود.
متاسفانه امروز مدیرانی که در سطوح کلان، میانی و روابط عمومی مناطق آزاد حضور دارند، مدیرانی هستند که تخصصی در این حوزه نداشته و تازه قصد شناخت آن را دارند؛ مدیرانی که به دلیل منافع شخصی در این مجموعه وارد شدهاند. این نفع در مواردی از گذراندن چندسال پایانی خدمت تا جمعآوری رزومه و پرتاب از این سکو به جایگاهی بالاتر و موارد مشابه دیده میشود؛ از اینرو تا زمانی که نگاه به فعالیت در مناطق آزاد این باشد، قطعا نخواهید توانست یک سیاست درست رسانهای را در پیش بگیرید. فعالیت درست رسانهای با یک پوپولیست و پروپاگاندای رسانهای، پولپاشی، رفیقبازی و نگاههای دستوری برای عقد قرارداد و حمایت از رسانههایی خاص جهت حمایت از یک فرد در موقعیتهایی دیگر، گرهای از مشکلات مناطق آزاد باز نمیکند. درنهایت هم پس از یک دوره اوج و فرود، زمانی که گرد و غبار طوفانهای ساختگی در فضای مجازی فرو مینشیند، درمییابیم که آسیبهایی که این افراد پرحاشیه و کارنابلد به مناطق آزاد و دبیرخانه وارد کردهاند، بیش از فوایدشان برای این مجموعه بوده است. پس از خروج آنها، باید گروهی مطلع، کاربلد و دلسوز اگر باقی باشند، بیایند تا زنگار از آن بزدایند و سیاست درست رسانهای برای آن ترسیم نمایند.
جذب جامعه رسانهای و ترسیم جایگاه مناطق آزاد و سیاستگذاری رسانهای برای آن را، نباید با هیاهوی فیک اشتباه گرفت. فیکنیوز و سازندگان اخبار ساختگی که در مناطق آزاد مشغول بهکار هستند، توجهی به حمایت از جذب سرمایهگذار در مناطق ندارند. اعلان سرمایه کلان و در باغ سبز یا بهتر بگوییم سراب و دامی است که برای خاکسترنشین کردن سرمایهگذار داخلی پهن شده است. اما رسانههای تاثیرگذاری که مورد بیمهری قرار گرفتهاند، هویت باغ سبز و فیکنیوز روابط عمومیها را برای دیگر سرمایهگذارانی که هنوز وارد نشدهاند، آشکار میکنند. پس روابط عمومی مناطق آزاد نباید در سیاستگذاری رسانهای خود هیاهو برای هیچ به پا کنند و برای خوشامد مدیران، سرمایهگذاران را نسبت به مناطق آزاد بدبین و بدگمان نمایند، تا به این وسیله، این مناطق را از ریشه بخشکاند. این سیاستگذاریها اگرچه بیاخلاقی است، اما برای یک ستاد انتخاباتی کارآمد است. شاید هیاهو فیک فضای مجازی از اخبار تا لوگوی فیک و مناظرات رسانهای برای ستاد انتخاباتی خوب باشد، اما قاعدتا نباید در مناطق آزاد در پیش گرفته شود؛ چراکه لطمات جبرانناپذیری به آن وارد خواهد کرد.
یکی از دلایل مهم ضعف رسانهای مناطق آزاد، عدم آشنایی برخی از مدیران مناطق است؛ زیرا اساسا خودشان هم به سبب آنکه از مجموعههای غیرمرتبط وارد این حوزه شدهاند، شناخت کاملی از آن ندارند تا بتوانند حقوق و قانون مناطق را بهدرستی اعمال کرده و رسانهها را هم در جریان امور قرار دهند.
از سوی دیگر، اگر این موارد توسط رسانهها به آنها گوشزد شود، چون تعامل دوسویهای وجود ندارد، آنان نیز رسانهها را در تقابل با خود میدانند، نکات منتشر شده را در تضاد با منافع خود و نه سازمان میدانند و آن را نوعی دشمنی و نزاع با مدیریتشان در نظر میگیرند و بهجای بررسی صحت گفتهها، آن را بهطورکلی رد میکنند.
نکته دیگر نبود کافی نشریات تخصصی در حوزه مناطق آزاد است. نشریات تخصصی این امکان را دارند تا به مسائل، مشکلات و تصمیمات اتخاذ شده در این مناطق عمیقتر، ژرفتر و با جزئیات بیشتر بپردازند و موارد مغفول مانده را متذکر شوند.
متاسفانه همانطور که ما مدیران نامرتبط، کماطلاع و ناآشنا در حوزه مناطق آزاد داریم، به همان میزان خبرنگاران و دبیران سرویسهای ناآشنا نسبت به این حوزه نیز داریم که از حداقلهای و سیاستهای شکلگیری مناطق آزاد نامطلع هستند. این دبیران وقتی بیاطلاع هستند، قطعا دغدغهای هم نسبت به آن ندارند.
داشتن دغدغه، مطلع بودن و داشتن احساس مسئولیت نسبت به کار، از ضروریات مدیران و رسانهها است. همچنین دوری از پوپولیستی عمل کردن و دوری از دروغ و بدگمان کردن مردم و سرمایهگذاران نیز باید در سرلوحه امور قرار گیرد.
نکته مهم دیگر اولویت قرار دادن حوزه فعالیتی یعنی مناطق آزاد نسبت به مصالح و منافع شخصی است. این موارد برای مدیران هر دو سوی این پل یعنی مدیران مناطق آزاد و رسانهها، نقش مهم و حیاتی دارد. از اینرو در جهت شناخت، اطلاعرسانی، اصلاح امور، مطالبهگری دقیق و بهموقع از سوی رسانه و پاسخدهی درست با جزئیات، سریع و بهدور از خصومتهای شخصی، قومی، حزبی، بدون حب و بغض و دشمنپنداری رسانهای و خست در ارائه اطلاعات برای رسیدن به تعاملی سازنده از سوی مناطق آزاد ضروری است.
در بخش مدیریتی دبیرخانه شورایعالی و سازمانهای مناطق آزاد، بهجز موارد ذکر شده مشترک میان رسانه و مدیران، بیشک ثبات مدیران لایق، آگاه، دلسوز و دغدغهمند همواره ضروری است. ثبات مدیریتی و آزادی عمل، کلیدواژه موفقیت در مناطق آزاد است. باید به مدیران کارآمد زمان داد تا بتوانند طرحهایشان را اجرا کنند. همچنین در بخش مدیریتی و رسانهای باید از بازیهای سیاسی در این حوزه دوری کرد تا رسانهها فارغ از نگاه سیاسی، به انعکاس اخبار، فعالیت، معرفی ظرفیتها، کمبودها و مطالبه رفع آن برآیند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰