آیا واقعا برنامه‌ای داریم؟

حسین مرادی –سردبیر نشریه مناطق آزاد متاسفانه با گذشت نزدیک به ۳دهه از شکل‌گیری مناطق آزاد کشور، با وجود مباحث، اتهامات و فراز و نشیب‌هایی که در این دوران دامن‌گیر این مناطق بوده، هنوز حوزه اقتصادی کشور به یک هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی شفاف از باب رسیدن به یک الگوی مشخص و راهکار دقیق و کارشناسی […]

حسین مرادی –سردبیر نشریه مناطق آزاد

متاسفانه با گذشت نزدیک به ۳دهه از شکل‌گیری مناطق آزاد کشور، با وجود مباحث، اتهامات و فراز و نشیب‌هایی که در این دوران دامن‌گیر این مناطق بوده، هنوز حوزه اقتصادی کشور به یک هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی شفاف از باب رسیدن به یک الگوی مشخص و راهکار دقیق و کارشناسی شده اجرایی در خصوص نقش مناطق آزاد در کمک به توسعه اقتصادی ملی و فراملی نرسیده است.

ضعف مدیریت کلان در برنامه‌ریزی، ضعف تاثیر‌گذاری در جذب مجوز‌های اجرایی قانونی برای مدیران مناطق، ضعف عدم داشتن برنامه منسجم و تعریف شده در روابط بین‌المللی با کشورهای همسایه در جهت معرفی دقیق و هدفمند ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری در مناطق آزاد برای جذب سرمایه‌گذاران خارجی، عدم توان ایجاد مراکز مالی در مناطق آزاد در خصوص ارتباطات بانک و بیمه‌ای بین‌المللی و ده‌ها نقطه ضعف دیگر که به وضوح قابل مشاهده است. حال متهم اصلی کیست؟ جز مدیران و تصمیم‌گیران که همیشه و همه جا چنان به کلی‌گویی‌های عامیانه بسنده می‌کنند که گویی هیچ سمتی در آن سازمان از باب اجرایی ندارند.

شاید مسیری که تاکنون در نوع ماندگاری مدیریت در کشور ما تعریف شده، راهکاری جز کلی‌گویی و به تعبیری دل همه را به دست آوردن برای تداوم میز و صندلی مدیریت برای افراد ندارد. یکی از جاذبه‌های مدیریت در کشور ما جلسات مختلف و پشت به پشت هم و گفتن و شنیدن همین کلی‌گویی‌های همیشگی و بدون نتیجه باشد.

نکته در خور توجه در این موضوع هم نوع موضع منتقدین می‌باشد؛ جالب است که منتقدین سیاست‌های مناطق آزاد هم به دم‌دستی‌ترین موضوعات سیاست‌های اقتصادی مناطق آزاد کشور مانند، قاچاق، ترویج اشراف‌گرایی با ورود اتومبیل‌های لوکس به مناطق آزاد، عدم نظارت بر اماکن عمومی و تفریحی و اقامتی و به تبع آن نقد ترویج مدل زندگی غربی در مناطق آزاد و صدها موضوع عامه‌پسند دیگر که در جامعه با اقبال و تشویق عموم مردم قرار می‌گیرد، مشغول هستند.

‌جالب‌تر این که مدیریت کلان هم در حوزه مناطق آزاد درگیر و گرفتار همین الگوی‌های تناقض‌گرا شده است و توان ارائه یک برنامه، پلن و طرح اقتصادی مشخص و قابل اجرا با توجه به محدودیت‌های داخلی را ندارد. این نکته زمانی نمایان می‌شود که ما در یک برنامه اقتصاد‌محور در تلویزیون که همه منتظر ارائه طرح، برنامه و مدل جدید در حوزه کلان اقتصادی مناطق آزاد هستیم، نمایشی از همین تناقضات، اتهامات و بی‌اخلاقی‌های پیش‌پا افتاده در مقابل بالاترین مقام مسئول مناطق آزاد کشور اجرا می‌شود که برای یک برنامه چالشی و هدفمند در جهت رسیدن به یک طرح و برنامه حضور پیدا کرده است. نقد نگارنده به هیچ عنوان بر مدل برنامه و یا نوع پاسخ‌های همراه با فشار عصبی ایجاد شده در آن برنامه بر مهمان نیست، هدفم تلنگری است به این همه تناقض در گفتار.

وظیفه رسانه‌ها و کارشناسان اقتصادی در این میان چیست؟ چرا رسانه‌های تخصصی گرفتار این باتلاق مدیریت خوش‌آمدی در حوزه رسانه‌ای خود شده‌اند؟ چرا مدیران ما تاب حتی یک نقد کوچک را بر خود برنمی‌دارند؟ چرا دیدگاه حاکم در بدنه مدیریت واحد‌های روابط عمومی سرکوب‌محور است؟ چرا تاب همراهی با یک جریان نوگرا حتی مخالف با تفکرات خود را نداریم؟ عمری تعریف و تمجید و به به و به به این بلا را به سرمان آورده است!

دست برداریم از کلی‌گویی، شهامت ارائه یک برنامه جامع را در خود پرورش دهیم، شهامت داشته باشیم که اگر قدرت ارائه یک برنامه را نداریم، از گروه‌های مخالف افکار خودمان دعوت به همکاری کنیم، کلیات را همگی در حوزه‌ مناطق آزاد حفظ هستیم، موضوعات جزئی را در جلسات دریابیم.

از دیدگاه نگارنده زمان آن فرا رسیده، همان طور که به دفعات در سرمقاله‌های قبلی بر این نکته اصرار داشته‌ام؛ صادقانه به افکار عمومی اعلام کنید که ما مدل و پلنی در جهت برون‌رفت از شرایط کنونی را نداریم و نیاز به ارائه الگوهای مرسوم در دنیا در حوزه اقتصادی، تجاری و گردشگری برای رسیدن به هدف‌های اصلی با مدل و مکانیزم اجرایی داخلی داریم، تا از این یکنواختی و کلی‌گویی خارج شویم، در غیر این صورت تنها به مدل عوام‌فریبی خود ادامه خواهیم داد.