جواب‌های آماده برای سوال‌های نادانسته

عالمی در یکی از آئین‌های شرق دور هنگام مراقبه نیاز به تمرکز داشت، اما مزاحم بزرگ این تمرکز، گربه بازیگوش معبد بود که نه تنها سکوت نمی‌کرد که حتی تا داخل محراب او هم می‌آمد.

به گزارش اخبار آزاد مناطق، از طرفی بنا به اصول آئین، عالم حق آزار حیوانات را هم نداشت و کلافه از این اتفاق، از مستخدم معبد کمک خواست. او پیشنهاد داد در زمان مراقبه عالم، این گربه را به دورترین درخت حیاط ببندد تا او بتواند تمرکز کند. مستخدم چند روزی این کار را کرد و کارساز بود. پس این اتفاق تبدیل به عادت هر روزه مستخدم شد که به هنگام عبادت راهب، گربه را به درخت حیاط ببندد. سال‌ها از این عادت گذشت و حالا یکی از شروط عبادت در این آئین این است که هر کسی باید برای مراقبه یک گربه به درخت حیاط معبد ببندد و گاهی برخی معابد یک نفر را مامور پیدا کردن گربه می‌کنند.

این داستان تمثیلی، خود مقدمه‌ای کامل برای بحثی است که در ادامه می‌آید. عادت به کارهایی که درباره چرایی آن سوال نمی‌کنیم.

ما به بسیاری از جواب‌ها عادت کرده‌ایم بدون آنکه بدانیم سوال چیست. سیاستگذاری می‌کنیم بی‌آنکه سوالات را بدانیم و بشناسیم، مدیریت می کنیم بدون آنکه فرصت کنیم به این موضوع فکر کنیم در حال حل چه سوالی هستیم. ‌عادت‌های وظیفه شده، یکی از بزرگترین مشکلات پنهان در مدیریت کشور ماست. کارهایی که اصلا مشخص نیست دلیل انجام آن چیست و چرا دائم در حال تکرار است؟ مثلا امضاء، یکی از لذت‌های مدیریت در ایران می‌باشد؛ کاری که منتهی به امضای مدیر نشود اصلا کار نیست. اما وقتی یک بار این سوال پرسیده می‌شود که مثلا چرا برای این کار نیاز به این امضاست، دلیلی پیدا نمی‌شود. اگر این نگاه انتقادی یا در نوع اعلای آن تفکر انتقادی در سیستم بروکراتیک حاکم شو،د گاهی برای کاری که پیش‌تر از این ده امضاء نیاز داشت، حتی ضرورتی به یک امضا هم نیست.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چند سالی است با این نگاه مشغول احصای فرآیندهای صدور مجوز حاکم بر مجموعه خود است و بعد از مدتی این فرآیندها به عدد هزار و اندی رسیده و با همین نگاه حذفی و انتقادی بنای حذف کردن موارد غیرضروری را کرد و آن را به ۳۶فرآیند رساند. این اتفاق معناداری است که ما هزار مجوز صادر می‌کردیم ولی فقط ۳۶عدد آنها نیاز به مجوز دارد. یعنی سال‌ها برای کارهایی چندین امضاء و سند ایجاده می‌شده که حتی نیاز به یک امضاء هم نداشته و بی‌دلیل ارباب رجوع مجبور بوده روزها و هفته ها در پی همان امضاها وقت صرف کند.

در سال‌هایی که بودجه عمومی و درآمدزایی کشور در شرایط سختی است و انجام کارهای کلان دشوارتر از پیش شده، شاید یکی از ماندگارترین کارهای هر سازمانی، همین کار باشد؛ رصد انتقادی فعالیت‌های سازمان و حذف هر آنچه غیرضروری است. خوشبختانه با شروع روند پیاده‌سازی پروژه پنجره واحد خدمات، عملا مناطق آزاد این سیاست را دنبال کرده و با نگاه انتقادی بر امور جاری و طرح پرسش مجدد از چرایی و چیستی آنها، به دنبال نظام‌مند کردن آنهاست. بازنگری در بدیهی شده‌هایی که لزوما به دلیل درست بودن در حال انجام نبوده، بلکه گاهی آماده‌ترین پاسخ سیستم برای سوال‌های نادانسته و درک نکرده‌اش بوده. این کار علاوه بر چابکی سازمانی و افزایش سرعت خدمات‌دهی، شفاف‌سازی و ایجاد فرصت برابر را هم در دل خود دارد که خود گام نخستین اتفاقات بزرگی است. البته مشخص است که چنین پروژه‌هایی چون با پیش‌فرض‌های رسوب شده و بروکراتیک، سر و کار دارد، مقاومت و مخالفت در برابر آن زیاد خواهد بود و بروکراسی آخرین تلاش‌های خود را خواهد کرد؛ ولی مطمئنا دیر یا زود بازنده، امروز یا فردا بالاخره این بروکراسی است که باید شکست بخورد. اما به هر شکل این کار بنیادین با همکاری تمام خانواده مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ایران، بخش اعظمی از مسیر دشوار خود را پیموده و در نهایت باعث اتفاقات مهمی خواهد شد.