گفت‌و‌گوی اختصاصی با دکتر هادی حق‌شناس استاندار گلستان:

مناطق آزاد، پایلوت توسعه اقتصادی کشور

در دنیای امروز نقش مناطق آزاد در کمک به توسعه کشورها به وضوح مشخص شده و به تعبیر کارشناسان بین‌المللی حوزه مناطق آزاد در جهان، تفکر تجارت در دنیا بدون بهره از ظرفیت‌های این مناطق امکان‌پذیر نیست. چین به عنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان بیشترین حجم تجارت بین‌المللی خود را به واسطه مناطق آزاد خود انجام می‌دهد و این نشان از اهمیت و تاثیرگذاری مناطق آزاد در حرکت توسعه‌گرا در مسیر رونق اقتصاد کلان کشورهای جهان خصوصا کشورهای در حال توسعه می‌باشد.

به گزارش اخبار آزاد مناطق، وجود هشت منطقه آزاد در ایران و گذشت بیش از سه دهه از شکل‌گیری این مناطق در کنار همه مشکلات و تنگناهایی که در اقتصاد کشور به واسطه تحریم‌ها وجود داشته، نشان از نقش این مناطق در مسیر توسعه کشور دارد. بی‌تردید مهم‌ترین عامل توسعه مناطق آزاد، استقلال عمل و تفویض اختیار به مدیران عامل این مناطق در جهت تسهیل تولید و صادرات در مناطق آزاد است.

ایجاد هشت منطقه آزاد جدید دیگر در کشور شامل، منطقه اینچه‌برون در استان گلستان، منطقه مهران در ایلام، منطقه اردبیل در استان اردبیل، منطقه سیستان در استان سیستان و بلوچستان، منطقه بانه-‌مریوان در استان کردستان، منطقه جاسک در استان هرمزگان، منطقه بوشهر در استان بوشهر، منطقه قصرشیرین در استان کرمانشاه که در حدود یک سال پیش به تصویب مجلس شورای عالی رسیده است، از اهمیت نقش این مناطق برای تصمیم‌سازان کشور در مسیر توسعه اقتصاد کلان و کمک به رونق تجارت بین‌الملل خبر می‌دهد.

استان گلستان یکی از استان‌های کشور با ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های فراوان می‌باشد و با توجه به وجود یکی از مناطق آزاد جدید در این منطقه و نیز شناخت و تجربه بالای استاندار وقت از مناطق آزاد، گفت‌و‌گویی با دکتر هادی حق‌شناس استاندار محترم گلستان درخصوص مناطق آزاد کشور و برنامه‌های آینده جهت ایجاد و رونق منطقه آزاد اینچه‌برون داشتیم که در ذیل می‌خوانید.

 

? به عنوان اولین سوال درخصوص نقش مناطق آزاد در توسعه کلان اقتصاد کشور توضیح بفرمایید.

مناطق آزاد که در دهه۷۰ با سه منطقه آزاد کیش، قشم و چابهار ودر زمان مرحوم آیت‌الله هاشمی شکل گرفت، مبنایش این بوده است که پایلوت و به اصطلاح فارسی‌زبان‌ها یک مکانی باشند برای اینکه در آن محل تمرین توسعه کشور صورت گیرد. اقتصاد ایران دو ویژگی بزرگ داشت: یکی از ویژگی‌‌هایش منابع ارزان بود. منظور از منابع ارزان انرژی ارزان و دوم نیروی انسانی ارزان بودند. دو مشکل داشت: ابتدا اینکه تکنولوژی به راحتی وارد کشور نمی‌شد و دوم کالایی که داخل کشور تولید می‌شد به راحتی صادر نمی‌گردید. قرار شد در مکان‌هایی به نام منطقه آزاد، انرژی ارزان ایران، نیروی انسانی ارزان ایران، به علاوه تکنولوژی خارج با مدیریت سرمایه‌گذاری بین‌المللی، کالا و خدمتی تولید شود که اول نیاز ایران تامین و مازاد آن صادر شود و یا اصطلاحا ری‌اکسپورت و صادرات مجدد گردد. این مبنای مناطق آزاد در ایران بود.

سوال اصلی این بود که قرار است چنین اتفاقی در این ظرف بیافتد، این ظرف نیاز به یک زیرساختی دارد که آن زیرساخت چه بود؟ آب، برق، گاز، مخابرات، فرودگاه، بندر و… بود که این زیرساخت‌ها در مناطق آزاد فراهم نبود. محل تامینش چی شد؟ ابتدا از محل کارت‌هایی برای خرید کالا می‌دادند که بعدا اسامی دیگری روی آن گذاشتند؛ آن کارت‌ها آمد و مبنا قرار گرفت. بعد از مدتی زمین فروختند، بعد از مدتی در مجلس هفتم مبلغ ناچیزی برای شش منطقه آزاد مبنا گذاشتند، که مبلغی بدهند این زیرساخت‌ها ساخته شود، ولی واقعیت مطلب این است که در هیچ منطقه آزادی در دنیا از محل کارت همراه مسافر، زمین فروشی، مبلغ ناچیز دولت زیرساخت فراهم نمی‌شود؛ ما برای منطقه آزاد چه کار کردیم که متناسب با آن انتظار داشته باشیم؟!

به دلیل اینکه فقط یک اسم اعلام شد که فلان نقطه منطقه آزاد است، دیگه زیرساختی متناسب برای آن فراهم نشد، لذا انتظارات شکل گرفت بدون اینکه زیرساخت فراهم شود. بنابراین ما امروز آن فلسفه‌ای که خدا رحمت کند مرحوم هاشمی از مناطق آزاد داشت، شکل نگرفت و تبدیل به این شد که برخی از کالاهای مصرفی وارد کشور شود که این موضوع شدیدا مورد انتقاد بود.

اما یک نکته‌ای اینجا وجود دارد؛ مگر نمی‌گویند در سنوات گذشته به طور میانگین، از ۱۰-۱۲میلیارد دلار بعضا تا ۲۰میلیارد دلار کالای مختلف قاچاق وارد کشور می‌شود، از کجا قاچاق وارد می‌شود؟ از مرزهای غیررسمی؛ زیرا شرایط مناطق آزاد که مشخص است، گمرک آنجا حضور دارد، اگر قرار است این کالاها از طریق مرزهای غیررسمی تحت عنوان کولبران، یا هر عنوانی دیگر وارد شود، آیا بهتر نیست این کالا که مورد نیاز کشور است، اگر نیاز نباشد که مردم نمی‌خریدند یا نیاز نبود که کولبران این همه ریسک نمی‌کردند که کالا وارد کنند، شاید بهترین محل منطقه آزاد بود که یا بازارچه مرزی این کالاها وارد شود؛ ولی متاسفانه ما تعریفی که از منطقه آزاد و انتظاری که داریم و خدماتی که آنجا دولت به نیابت ارائه داده است، هیچ تناسبی با همدیگر ندارد. در نتیجه مرتبا فلسفه منطقه آزاد را زیر سوال می‌بریم و آن سمت قضیه، چون برخی از مناطق آزاد فقط محل ورود کالای مصرفی شده بود، یک دلیلی شده برای کسانی که از ابتدا مخالف منطقه آزاد بودند، بگویند نگاه کنید، فقط مثلا فلان منطقه آزاد محل ورود کالاهای مصرفی شده است یا ورود پوشاک، شکلات و یکسری کالای لوکس. در حالی که من یک مثال می‌خواهم بزنم؛ مثلا کل جزیره کیش ما کالای لوکس باشد و ایرانی‌ها به کیش بروند و خرید کنند بهتر است، آیا این سناریو مطلوب ایران است که ایرانی‌ها بروند استان وان ترکیه یا استانبول، آنجا کالای ترک را بخرند و وارد ایران کنند!؟ کدام بهتر است؟ در هر حالت کسی نمی‌تواند جلوی سفر ایرانیان را بگیرد، آیا ایرانی‌ها دلار را بگیرند بروند ترکیه، ارمنستان، تاجیکستان و برخی از کشورهای عربی یا آنها که دستشان می‌رسد به اروپا بروند کالا بخرند بهتر است یا همین کیشِ خودمان؟‌!

مناطق آزاد را باید به شکلی جامع دید که چه چیزی داده‌ایم و چه چیزی گرفتیم؟! یک سوال مهم هم می‌شود مطرح کرد که اگر فردا مناطق آزاد ایران تعطیل شوند، آیا بخش تولید در ایران تقویت می‌شود؟ آیا ایرانیان دیگر برای سفر به کشورهای همسایه نمی‌روند؟ لذا ما بین این دو گزینه واقع نشدیم، بین بد و خوب، طبیعی است هر آدم عاقلی بین بد و خوب همواره خوب را انتخاب می‌کند. ما گاهی اوقات بین بد و بدتر واقع شدیم، یعنی می‌گوییم مناطق آزاد یکسری کالا می‌آورند این بد است، اما بدتر این است که اگر اینها را ببندیم، ایرانی‌ها می‌روند با دست خودشان هزینه اقامت می‌دهند و بعد می‌روند کالا می‌آورند. خب ما به جای اینکه ایرلاین ترک و هتل‌های ترک را فعال کنیم، بیاییم هتل کیش را فعال کنیم، چون به هر حال این نیاز باید برطرف شود. این نیاز به برخی کالاها را خود ایرانیان می‌آورند و اگر نگذارید، چتربازان می‌آورند و اگر نگذارید خوب از کیش می‌آورند. به هرحال باید راهی پیدا شود.

 

? اهمیت استفاده از ظرفیت دریا، یا همان اقتصاد دریامحور با استفاده از پتانسیل مناطق آزاد در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در حال حاضر در دنیا بخش عظیمی از کالاها از طریق دریا جابه‌جا می‌شود. وقتی این را می‌گوییم یک دلیل ساده بیشتر ندارد، و آن این است که ارزان‌تر است. اگر مثلا افراد می‌توانستند از طریق هواپیما بیاورند، حتما می‌آوردند، چون زودتر به دست مصرف‌کننده می‌رسید. چرا انتخاب نمی‌کنند؟ زیرا گران است. اگر می‌توانستند از طریق ماشین بیاورند، حتما می‌آورند؛ چرا نمی‌آورند؟ چراکه در بعضی کشورها هم طولانی‌تر می‌شود، هم گرانتر است. لذا دریا ارزان‌ترین و امن‌ترین مسیر حمل و نقل است، بنابراین دریا را انتخاب می‌کنند. در این موضوع در دنیا ۸۰درصد، در ایران ۹۰درصد است.

نکته جالب این که هیچ کشور توسعه‌یافته ای در دنیا نداریم که دریایی نباشد، یعنی دریا و توسعه یافتگی یک رابطه مستقیم دارند. قبلا G8 بود، امروز G20 هست، همه این ۲۰کشور توسعه‌یافته، دریایی هستند. ما که هم شمال و هم جنوب دریا داریم‌، اما ما بلد نبودیم استفاده کنیم؛ آبادترین کشورهای جهان در کنار دریا هستند. تقریبا همه شهرهای بالای ده میلیون جمعیت در کنار دریا هستند. حالا میاییم داخل ایران، همه شهرهایی که بالای یک میلیون جمعیت دارند وسط کشور هستند! مثلا رشت زیر یک میلیون است، ساری، گرگان، بندرعباس، بوشهر، چابهار، ماهشهر، آبادان، خرمشهر… اما اصفهان، تبریز، تهران، کرج، شیراز بالای یک میلیون هستند، شهرهای پرجمعیت ما بلعکس دنیا وسط کشور قرار دارد. چه مشکلی پیدا می‌کنیم؟ ابتدا مشکل هوا، به دلیل این که باد وجود ندارد. دوم آب، اکنون با مشکل کمبود آب مواجه هستیم. عرض من این است که این شهرهای دارای‌ مشکل آلودگی را شهرداری دارد حل می‌کند. مشکل آب، با شیرین کردن آب  برطرف می‌شود، الان تمام شهرهای عربی، دبی نه آب دارد نه خاک و نه هوا، آباد نیست؟ چرا شهرهای ما نیستند؟ پس وقتی می‌گوییم توسعه دریامحور، ذهن ما فقط به سمت کشتی و بندر نرود، بدون اینها هم می‌تواند آباد باشد، اما کشتی و بندر به عنوان کاتالیزور شهرها را سریع‌تر آباد و پررونق می‌کند. این طبیعی است. مگر مردم که شمال می‌روند برای بندر، کشتی و… می‌روند؟ بلکه برای آب و هوا می‌روند. پس این نیست که حتما بندر ساخته شود، کشتی بیاید تا مردم بروند. ضمنا اقتصاد دریامحور، محورهای مختلفی دارد. چرا باید واحدهای فولاد و پتروشیمی که نیاز به آب زیادی دارند در وسط کویر ایجاد شوند؟ باید برویم کنار ساحل ایجاد کنیم. گاز را از عسلویه می‌آوریم وسط کشور؛ محصول تولید می‌کنم دوباره با ماشین می‌برم بندر. خوب عقل چی می‌گوید؟! آیا می‌گوید این کار را کنید؟ نیاز آب این واحد پتروشیمی همان جا تامین شده و محصولش صادر شود. یعنی وقتی کسی می‌آید طرح آمایش سرزمین ایران را می‌بیند، احساس می‌کند فقط یکسری آدم هستند که می‌خواهند بازی کنند؛ چراکه که طرح‌های مثلا پتروشیمی وسط کویر ایجاد شده است. جذابیت‌های زندگی در تهران، اصفهان، اراک، این شهرها بیشتر است، و در شهرهای ساحلی و دور از مرکز خاطر نبود امکانات افراد تمایل به حضور ندارند؛ لذا باید دولت امکانات را فراهم کند.

 

? با توجه به اینکه عمده مناطق آزاد ما در نزدیکی دریا هستند، مثل قشم و کیش، یا انزلی که در شمال است، این مناطق چه نقشی در توسعه اقتصاد دریامحور می‌توانند ایفا کنند؟

مناطق آزاد سه ویژگی بزرگ دارند، بنده برای این که این سوال را جواب دهم، یک سوال معکوس می‌پرسم. بنگاه‌های تولیدی داخل ایران یا سرزمین اصلی چه مشکلی دارند؟ وقتی شما بنگاه‌های اقتصادی در سرزمین اصلی را می‌بیند، ۲-۳مشکل عمده دارند. اولین مشکلشان قانون کار است. می‌گویند وقتی کسی را استخدام کردیم، دیگر نمی‌توانیم به راحتی با آن فرد قطع همکاری کنیم. دومین مشکل اینکه می‌گوید اگر یک خط تولید بخواهیم بیاوریم، باید از ده‌ها اداره و سازمان اجازه برای نصب خط تولید بگیریم. سومین مشکل می‌گویند این حوزه مالیات برایمان بسیار مشکل‌ساز شده است. اما در مناطق آزاد، قانون کار حاکم نیست، پس اولین مشکل بنگاه حل شد. دوم، اگر خط تولید به مناطق آزاد بخواهد برود، نیازی به مجوز ندارد. سوم اینکه ۲۰سال معاف از مالیات است، که بزرگترین مزیت مناطق آزاد محسوب می‌شود. همچنین در کنار اینها، مزیت‌های دیگری دارد. افراد خارجی بدون ویزا به تمام مناطق آزاد می‌آیند‌، اما مثلا کسی بخواهد به تهران بیاید، با چندین جا باید مکاتبه شود. پس این بزرگترین مزیت است. بانک‌ها می‌توانند قانون خاص خودشان را تعبیه کنند. شما کالا تولید کرده‌اید، می‌توانید مابه التفاوت ارزش افزوده بدون سود را پراخت کنید و داخل کشور بیاورید. اینها مزیت‌های مهم مناطق آزاد هستند که ما به درستی از آنها استفاده نکرده‌ایم.

 

? نقش کریدور‌های ترانزیتی با محوریت مناطق آزاد کشور خصوصا اکنون با توجه به تفاهم‌نامه‌های‌ منعقد شده ازجمله تفاهم میان مناطق آزاد چابهار، انزلی و منطقه ویژه اقتصادی لوتوس آستراخان روسیه را ارزیابی نمایید.

کریدور شمال-‌جنوب یا شرق-‌غرب، یا کریدور‌های دیگر، در یک مقیاس بین‌المللی تعریف شده است. مثل اینکه کریدور هواپیمایی ایران بهترین است. وقتی که عربستان و امارات، قطر را تحریم کردند، قطر به اجبار از مسیر ایران استفاده کرد، یا وقتی که در عراق جنگ شد از مسیر ایران استفاده کردند و یا کشورهای آسیای جنوب شرقی، به کشورهای آسیای میانه وقتی به اروپا بخواهند بروند، مسیر ایران بهترین است. سوال در اینجا این است که هواپیما بدون هماهنگی از مسیر پروازی ایران عبور می‌کند؟ دستگاه ناوبری باید در ایران این آمادگی را داشته باشد که خدمات بدهد. مثل این است که ماشین ترانزیتی از بندرعباس به انزلی می‌رود، وقتی مجتمع خدماتی نباشد دیگر نمی‌آید؛ چراکه باید خدمت بگیرد. کریدورهای هوایی و زمینی ما‌، هنوز متناسب با انتظارات بین‌المللی خدمات نمی‌دهند؛ بنابراین چه انتظاری داریم که سایر کشورها از آنها استفاده کنند؟ آیا ما امکانات متناسب فراهم کرده‌ایم؟ یک مثال خیلی ساده، شما امروز از بندرعباس راه بیافتید و بروید به هر نقطه غرب به شرق، شمال به جنوب، ‌‌ببینید چند مجتمع شبانه‌روزی سرویس‌های بهداشتی‌اش متناسب با مهمان خارجی است؟ بقیه را می‌گذاریم کنار. شما انتظار دارید کریدور شمال-جنوب راه بیافتد؟! طبیعی است که راه نمی‌افتد. امروز چینی‌ها از مسیر ترکمنستان و بندر ترکمن باشی یا کراس ناوس، مستقیم می روند باکو؛ ایران را قیچی کرده‌اند. طبیعی است که می‌روند. وقتی بار به بندرعباس می‌آید، در طول مسیر و در سیرجان، پلیس سیرجان می‌گوید بخواب امشب، زیرا نمی‌توانی بروی! یا مثلا می‌خواهد به شمال برود، پلیس می‌گوید پنج‌شنبه جمعه تعطیل است و فعلا جاده یکطرفه می‌باشد. همین چیز ساده. طرف حساب کتاب می‌کند یک ساعت هم برایش یک ساعت است. اینجا یک هفته معنایی ندارد. هیچ کسی نمی تواند قول بدهد کالایی که از بندرعباس می‌آید حتماً یک هفته بعد انزلی است، می‌گوید برو پناه بر خدا. قطار هم که بار تحویل می‌دهد نمی تواند زمان بدهد بعد می‌گویید چرا کریدور شمال-‌جنوب راه نمی‌افتد؟ خب معلوم است؛ هیچ کسی در ایران به شما زمان نمی‌دهد که مثلا این کانتینری که از بندرعباس آمده چه تاریخی به انزلی می‌رسد. دنیا سر ساعت کار می‌کند، ما می گوییم حالا انشالله فردا پس فردا می‌آید. در برخی گمرک‌های ما از ۴عصر به آن طرف تعطیل است، شب نمی‌ماند! کالا رسیده می‌گوید بماند برای فردا صبح. این مرزهای رسمی کشور است!

چین one trad one road «یک جاده یک تجارت»؛ one road one belt «یک کمربند یک جاده» راه می‌اندازند. طبیعی است که دنیا که منتظر ایران نیست. قزاق‌ها قرار بود نفتشان را در نکا تحویل دهند و ما ببریم. یک وزیر در آن دولت گفت این نفت به درد نمی‌خورد، قزاق‌ها منتظر ما می‌مانند؟ بردند باکو تحویل دادند. ما نفتش را می‌گرفتیم، پالایش می‌کردیم و معوض آن را در خاک می‌دادیم؛ هر بشکه‌ای چند دلار می‌گرفتیم. یک وزیری گفت نه. آنها منتظر ما نبودند. ما جای آنها باشیم چکار می‌کنیم؟ مشکلاتمان استکبار جهانی نیست، اشتباهات داخلی است.

 

? این روزها یکی از مسائل و چالش‌های بزرگی که مناطق آزاد با آن درگیر هستند، محدود بودن اختیار مدیران عامل است؛ در حالی که در قانون مناطق آزاد موضوع تفویض اختیار مدیران عامل سازمان‌های مناطق به صراحت آمده است به غیر از مسائل امنیتی و انتظامی‌؛ ولی در واقع این نقض فاحش قانون مناطق آزاد است که این اتفاق نمی‌افتد خصوصا در دستگاه های اجرایی؛ نظر شما چیست؟

به عقیده من در ایران، اگر مدیر، مدیر باشد، از حداقل محدودیت قانون حداکثر تفسیر به نفع می‌تواند استفاده کند. شما نگاه کنید این اختلاس‌هایی که اتفاق افتاد، چطور در جهت خلاف، مدیر بانک می‌آید هزاران هزار میلیارد تسهیلات می‌دهد در صورتی که خلاف است، حالا این مدیر در جهت مثبت نمی‌تواند این کار را انجام بدهد؟ چطور من برای خلاف تنم می‌لرزد و انجام می‌دهم، ولی در جهت مثبت نمی‌توانم؟! در مناطق آزاد در برخی مقاطع، مدیرانی بودند که بیشترین زیرساخت‌ها را با همین قوانین ایجاد کردند. یک مثال ساده‌تر، ما رؤسای جمهوری، وزرا، استاندارهای زیاد داشتیم. همین حالا در دو سه تا استان کشور نرخ بیکاری شش تا هشت درصد است؛ چرا اینگونه شده ولی در استانهای دیگر نشده؟ پس نگاه کنید خصوصا امروز، در دنیایی که همه تکنولوژی‌ها را دارد، می‌گوید انسان محور توسعه است، در ایران که ما تکنولوژی نداریم پس چند برابر انسان باید محور توسعه باشد، ما در ایران مدیر کم داریم.

 

? بحث این است که برای خیلی از اتفاق‌ها به مدیران عامل مناطق آزاد اجازه داده نمی‌شود‌ و موازی کاری بسیار زیاد است.

اجازه نمی‌دهد؟! قانون به من گفته این آب را بخور، شما دستم را می‌گیرید و می‌گویید نخور! من از اتاق بیرون می‌روم. چند مدیری که نگذاشتند کار کنند مدیر تا حالا استعفا داده‌اند؟ هیچی! تمام شد و رفت؛ اگر واقعاً من به عنوان مدیرعامل منطقه آزاد توان اعمال مزیت های قانونی را ندارم، آیین اداری نمی‌گذارد کار کنم پس خیانت کردم آنجا مانده‌ام، باید بروم.

 

? مسئله دیگر این است که طی یک سال و نیم گذشته علاوه بر تمام این موضوعات، یکسری بخشنامه‌ها، مصوبات از سرزمین اصلی به مناطق آزاد تسری پیدا کرده است.

بله یکسری بخشنامه‌ها آمده من نمی‌توانم کار کنم همان بحث قبلی.

 

? اگر اینگونه باشد و تمام مدیران عامل استعفا بدهند که درب مناطق آزاد بسته می‌شود.‌

اگر همه استعفا بدهند، بازخورد این جریان به مسئولین امر می فهماند که اتفاقی افتاده است. چطور در کشورهای خارج یک اتفاقی می‌افتد مدیر و وزیر و… استعفا می‌دهند، در ایران یک نفر را بگویید که در ایران استعفا داده باشد. اگر قرار باشد ابر و باد و مه و خورشید فلک در کار باشند و من چهار تا معاون قوی داشته باشم و تمام دستگاه‌ها وظیفشان را خوب انجام دهند که دیگر من آنجا مدیر نیستم، همه دارند کارشان را خوب انجام می‌دهند. مدیر کسی است که اهداف آن بنگاه اقتصادی را با دست دیگران انجام دهد، حتی وقتی که دیگران مخالف هستند.

 

? معافیت مالیات ۲۰ساله از اول در قانون مناطق آزاد بوده، اما امروز عملا معافیت ۲۰ساله وجود ندارد.

برای مناطق آزاد هست، ولی برای مناطقی که بیست سال‌شان گذشته است، نیست. حالا یه سئوال، کسی که بیست سال بوده، چه استفاده‌ای کرده؟

 

? بیست سال اول که در حال ایجاد زیرساخت‌ها بودند.

تمام شد و رفت؛ چرا این کارو کردند؟

 

? اکنون اگر شخصی شرکتی در منطقه آزاد تاسیس کند، این قانون در حال نقض شدن است.

اولا مسائل اقتصاد را استاتیک نمی‌شود تحلیل کرد. الان من نمی‌توانم به مسئول دفترم بگویم که اینجا خیلی سرد است، می‌گوید شما ۳روزه کولر را روشن کردید، به همین خاطر اینجا سرد است. اگر امروز روشن می‌کردید، اینقدر سرد نبود. بنابراین تحلیل مسائل اقتصادی استاتیک نیست، باید دینامیک تحلیل کرد و روند را دید. شما پرسیدید مناطق آزاد چرا موفق نبودند؟ منظور شما این بود امروز چرا موفق نبود؟ نه منظورتان این روند بود، این روندی که بوده، چرا موفق نبوده؛ لذا من دینامیکی باید تحلیل کنم، من برشی نباید تحلیل کنم. در بعضی از مقاطع مدیران مناطق آزادی آنچنان موفق بودند که درخشیدند. چرا آن دوره‌ها تکرار نشد؟ چون بعضی‌ها بعدا آمدند این صندلی و میز را دیدند. مدیران مناطق آزاد باید آدم‌های پرریسک باشند. چون اینها نهادهای نویی هستند. وزارت اقتصاد، مسکن، راه، وزرات خارجه نهادهای بیش از یکصد ساله هستند، اینها مشکل خاص ساختاری ندارند. وقتی می‌گویند وزیر راه، همه پذیرفته‌اند؛ ولی وقتی می‌گوییم مدیر منطقه آزاد، می‌گویند چه کسی است؟ چه کاره است؟ وظیفه‌اش چیست؟ سوالات دیگر می‌پرسند، چرا؟ چون امروز این نهاد جا نیافتاده است. نه تنها جا نیافتاده بلکه تعارض دارد؛ یکسری اختلاف سلیقه‌ها در تفسیر قانون است و یکسری من گفتن‌ها. استاندار می‌گوید من چه کاره‌ام، فرماندار می‌گوید من چه کاره‌ام‌، نیروهای دیگر می‌گویند ما چکاره‌ایم؟ هنوز جا نیافتاده است. اینجا مدیر باید مشکلات را حل کند، نمی‌تواند؟ برود شخصی دیگر بیاید که می‌تواند.

 

? با توجه به شرایط کنونی، تحریم‌ها و تمام محدودیت‌هایی که در کشور وجود دارد، نقش مناطق آزاد در رونق و توسعه اقتصادی چیست؟

اکنون بهترین فرصت برای دور زدن تحریم‌ها، مناطق آزاد هستند. هم بازارچه‌های مرزی، هم مناطق آزاد، هم کولبران، هر کسی در ایران می‌تواند از هر مجرایی تنفسی کالایی به ایران برساند، خدمت بزرگی برای اقتصاد ایران انجام داده است. مناطق آزاد در زمان بحران می‌تواند به داد ایران برسد، در زمان صلح که همه می‌توانند.

 

? با عنایت به اینکه جنابعالی تجربه مدیریت در منطقه ویژه اقتصادی را داشته‌اید، فکر می‌کنید شرایط و محدودیت‌های مدیریتی از آن زمان تا امروز چقدر تغییر کرده است؟

یقینا خیلی تغییر کرده است. امروز استاندارها، یعنی عالی‌ترین مقام استان، به معنی واقعی از منطقه آزاد حمایت می‌کنند. امروز برای استانداران جا افتاده است که یکی از ابزارهای توسعه در استانشان می‌تواند منطقه آزاد باشد. چرا در حال حاضر این همه درخواست مناطق آزاد و ویژه در کشور است؛ برای اینکه تمام استانداران و نمایندگان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که اگر پول، زمین حاصلخیز یا یک واحد بنگاهی مثل پتروشیمی، فولاد، یک هتل پنج ستاره می‌تواند منشا توسعه باشد، منطقه آزاد صد در صد می‌تواند منشا توسعه باشد. لذا الان دیدگاه‌ها با زمان سال‌۶۸-۶۹ که مرحوم آیت‌الله هاشمی مناطق آزاد را در ایران مطرح کرد، خیلی متفاوت است. الان همه می خواهند کمک کنند.

 

? همان طور که فرمودید همه استان‌ها مایل هستند که منطقه آزاد داشته باشند، در استان گلستان هم قرار است یک منطقه آزاد تاسیس شود.

اکنون در غالب مناطق آزاد، اکثر استاندارهای استان‌ها را جزء هیات مدیره کردند؛ مثلا در گیلان الان نیست اما قبلا که آقای نجفی استاندار گیلان بود، عضو هیات مدیره منطقه سازمان آزاد انزلی بودند. چند تن از استان‌ها را می‌دانم که استاندار را عضو هیات مدیره می‌کنند که بخشی از مشکلات استان حل شود.

 

? به عقیده شما به این صورت تعارضات بین استان و مناطق آزاد از بین می‌رود؟

بله؛ دقیقا. اگر من به جای دولت بودم، به جای بعضی از مناطق آزاد، حتما اینچه‌برون را زودتر از همه، منطقه آزاد اعلام می‌کردم؛ به دو دلیل ساده: یکی اینکه اکنون ترکمن‌های استان گلستان و ترکمن‌های ترکمنستان فامیل هستند؛ علایق فرهنگی و قومی ده بیست ساله ندارند، بلکه قرن‌ها با هم تبادلات فرهنگی و قومی داشتند. تمایل ذاتی‌شان این است که با هم مراوده داشته باشند. جایی مثل اینچه‌برون، چهار استان در ایران است که این هم مرز زمینی دارند هم دریایی؛ یعنی عکسش می‌شود ۲۷استان چنین ویژگی ندارند، هم مرز زمینی و هم مرز دریایی. یکی گیلان است که با آذربایجان مرز دریایی دارد، گلستان که با ترکمنستان، سیستان بلوچستان که با پاکستان و خوزستان؛ سایر استان‌های کشور چنین ویژگی ندارند. وقتی گلستان یکی از چهار استان است و ۲۷استان دیگر چنین مزیتی ندارد، آیا امروز در استان گلستان از مرز دریایی استفاده می‌کنند؟ در دریای خزر که جز انزلی، بندری وجود نداشت، بندر ترکمن بود، مرز اینچه‌برون زمانی که مرز بود، خیلی از مرزها بازگشایی نشده بود اما از این مرز استفاده نمی‌شود. دولت که به درستی منطقه آزاد را در مجلس مطرح کرده، اگر تصویب شود، دو اتفاق مهم اتفاق می‌افتد: جنگ جهانی اول و دوم که شروع آن بین کشورهای اروپایی بود، کشورها نشستند و با هم گفت‌گو کردند که برای اینکه مجددا جنگی درنگیرد و مشکلات از میان برداشته شود، چه کار کنند؟ در نتیجه اتحادیه اروپا را ایجاد کردند. همان پیمان مستریق. چرا عراق به راحتی به ایران حمله کرد؟ چون بین ایران و عراق منافع مشترک نبود. ما باید در مرزهایمان منافع مشترک ایجاد کنیم. امروز ایران و ترکمنستان که از استان گلستان به آن طرف و خراسان شمالی ما مرز داریم، خیلی فعالیتمان متناسب با ظرفیت‌هایمان نیست. این ظرفیت را می‌شود چه در غالب بازارچه مرزی چه در غالب منطقه آزاد شکل داد. چرا کالای چین نمی‌آید از طریق ریل گلستان و برود آذربایجان؟ چرا کالای چین و ترکمنستان برای حمل به سمت آذربایجان باید سوار کشتی شود؟ چرا کالای آنها باید از طریق دریا برود ترکیه؟ چرا از طریق ریل ایران به ترکیه نرود؟ کریدور شمال-جنوب چیست؟ همین‌هاست دیگر. ولی ما مرزهایمان را به جای اینکه با فعالین اقتصادی امن کنیم، فکر می‌کنیم با چیزهای دیگر می‌توانیم ایجاد امن نماییم. راهش این است که مناطق آزاد، بازارچه مرزی یا همین مناطق آزاد در مرز شکل بگیرد.

 

? شاید به همین خاطر است که عمده مناطق آزاده کشورمان در مرز‌ها ایجاد شده‌اند؛ چراکه ایران یکی از کشورهایی است که با ۱۵کشور هم‌مرز است و بیشترین همسایه را در اطراف خود دارد.

ما سومین یا چهارمین کشور در دنیا هستیم که به این تعداد همسایه در اطرافمون هستند.

 

? از دیدگاه شما چطور می‌شود از این ظرفیت مناطق آزاد به اضافه کشورهای همسایه و همجوار استفاده نمود؟

در حال حاضر ترکمنستان و قزاقستان یکی از نیازهایشان که در کشور ما وجود دارد، مرکبات و داروهای گیاهی است. در استان گلستان تا دلتان بخواهد داروهای گیاهی وجود دارد. حال اگر من منطقه آزاد داشته باشم، به خودشان می‌گویم بیایند در منطقه آزاد سرمایه‌گذاری کنند و این مرکبات که تا شب عید به دست مردم برسد، ۴۰درصدش تلف شده یا داروهای گیاهی، خودشان کارخانه بزنند یا خارجی‌ها یک بنگاه بزنند این داروهای گیاهی و مرکبات که در گلستان است، در آنجا به کالای نهایی تبدیل شود و صادرات گردد. بعضی کشورها در دنیا به دلیل دو یا سه قلم کالا مشهور هستند. بنده به عنوان استاندار گلستان، اگر منطقه آزاد اینچه‌برون احداث گردد، همین دو سه کالا را و البته آبزیان مثل میگو را در استان گلستان پرورش خواهم داد. اینها در منطقه آزاد به محصول نهایی تبدیل می‌شود و اگر خواستند به آنها به ترکمنستان و اگر نخواستند به جایی دیگر می‌دهیم.

 

? یکی از بزرگترین مشکلاتی که در حال حاضر در مناطق آزاد وجود دارد، قوانین و مصوبات ایجاد شده خصوصا در طول یکسال گذشته است که باعث نارضایتی فعالین اقتصادی گردیده که تعطیلی بنگاه‌های اقتصادی را در پی داشته و عملا مزیت‌های مناطق آزاد از بین رفته است.

دو، سه نکته در اینجا وجود دارد. از نظر من به دلیل برخی چالش‌هایی که کشور از بیرون دارد، ده سال اول انقلاب جنگ بود، بعد ده سال شد درگیر ماجرای برجام بودیم، بالاخره چهل سال است که انقلاب شده و ۵۰درصد زمانش دو چالش بزرگ با کل دنیا داشتیم. حال چه انتظاری داریم که سرمایه‌گذارهای اصلی بیایند. این سرمایه‌گذارهایی که این مدت به دبی رفته‌اند، آیا آنها در مناطق آزاد ما هستند؟ دسته چندمشان هستند؟ ما وقتی که نمی‌توانیم توتال فرانسه در نفت، در پارس جنوبی که سرشار از سود برای طرفین است را نگه داریم، بعد شما چه انتظاری دارید که این سرمایه‌گذاران ایرانی که در دبی هستند را جذب نماییم؟ بخشی از کسانی که در مناطق آزاد هستند، سرمایه‌گذاران اصلی و سرشاخه‌ها نیستند. وقتی آنها نمی‌آیند، در سطح دیگری می‌آیند و با هر تبی لرز می کنند، نمی توانند روی پا بمانند.

 

? بنده فکر نمی‌کنم این طوری باشد؛ چراکه ما سرمایه‌گذارهای خوبی در مناطق آزاد داریم، ولیکن بخشنامه‌ها و مصوبات جدید آنها را از بین برده است.

شک نکنید؛ واقعیت مطلب، تصمیمات خلق‌الساعه ما، مجلس، دولت، استانداری، نهادها است؛ درخصوص همین نرخ ارز، چندین بخشنامه در یک سال گذشته داشته‌ایم؟ فرمایش شما درست است، هیچ شکی در این ندارم که تصمیمات خلق‌الساعه است. مثلا گوجه بکاریم برای رب، گوجه صادرات، یا مرغ، یا سیب زمینی و… ناگهان داخل کشور کمبود ایجاد می‌شود؛ صادرات را ممنوع می‌کنیم. من می‌گویم غیر از اینها سرمایه‌گذارانی که بتوانند در بحران‌ها به مدت ۵ یا ۶ماه تاب بیاورند، کم داریم. تاب‌آوری خیلی مهم است؛ زمانی که بحران اتفاق افتاده است بتواند یک مدت خود را سرپا نگه دارند. وقتی بحرانی در ایران ایجاد می‌شود، بنگاه‌ها زمان تاب‌آوری‌شان کم است، چون بنیه مالی‌شان کم است. منظور بنده این است، نه اینکه آدم‌های بدی هستند.

 

? تجربه ایجاد منطقه آزاد انزلی در استان گیلان مثبت بوده است، اگر منطقه آزاد اینچه‌برون شروع به فعالیت کند، به نظر شما بر موقعیت و کارکرد انزلی تاثیرگذار خواهد بود؟

منطقه آزاد انزلی قرار بود حدود ۲۰-۳۰میلیون کانتینر که از کشورهای آسیای جنوب شرقی می‌رود از اقیانوس هند، دریای سرخ، دریای مدیترانه، دریای سیاه، چهار دریا پشت ایران می‌آید به کشور روسیه یا برخی از این کشورها می‌رسد، بیایند بندرعباس، سپس انزلی و به روسیه برسند؛ یعنی ترانزیت و فورواردرها، آیا تا حالا در ذهنتان خطور کرده که مثلا دبی یک کالایی تولید کرده که در دنیا مشهور شده باشد؟ آیا به ذهنتان خطور کرده که سنگاپور، شانگهای یا هنگ‌کنگ کالایی تولید کرده  باشند در دنیا به شهرت رسیده باشد؟ آیا این چهار منطقه که نام بردم جزء ده بند بزرگ جهان هستند، اما فقط به این دلیل که کانتینر، تخلیه، بارگیری کرده‌اند به این جایگاه رسیده‌اند و کار دیگری انجام نداده‌اند؛ ولی وقتی کانتیر، تخلیه و بارگیری شرکت‌های بزرگ آمدند آنجا، بانک‌های بزرگ، فرودگاه‌ها، ایرلاین‌های بزرگ آمدند و دبی شده دبی؛ هنگ‌کنگ شده هنگ‌کنگ و همین طور شانگهای. اینکه انزلی برای ترانزیت کالا به این کشورها بوده است، سوال این است که امروز انزلی چند درصد فعالیتش متاثر از ترانزیت کالاست؟

اینچه‌برون هیچ ربطی به انزلی ندارد. ۶۰۰-۷۰۰کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند. مثل این است که یه هتلی در تهران ساخته‌اند، ۳۰۰کیلومتر بعد یک هتل در رشت بسازند. آیا تاثیری روی هتل‌های تهران دارد؟ اگر تهران یک فرودگاه بزرگ بسازد، روی اصفهان تاثیری دارد؟ انزلی کجا، اینچه‌برون کجا؟ انزلی مرز دریایی دارد، ولی اینچه‌برون مرز زمینی است.

 

? تفاهم‌نامه‌ای که ماه گذشته میان منطقه ویژه اقتصادی لوتوس و مناطق آزاد انزلی و چابهار نوشته شد، برای این بوده است که کالاهای هند از مسیر مناطق آزاد ایران و با استفاده از کریدور شمال-جنوب به آستراخان روسیه برسد، نظر شما درخصوص این تفاهم‌نامه چیست؟

هر تفاهم‌نامه‌ای می‌تواند مفید باشد؛ مثل الان که غالب شهرهای ما خواهر خوانده بعضی شهرها هستند. غالب بنادر ما خواهر خوانده‌اند، صرف این خواهرخواندگی و تفاهم نمی‌تواند تاثیر مثبت بگذارد. از گوانگجو آمدند با گرگان یک خواهر خواندگی خواندند. صرف این امر و یک تفاهم‌نامه که نمی‌تواند یک اتفاق بزرگ باشد، بستگی به این دارد که ما از این ظرفیت چقدر استفاده کنیم. استفاده از ظرفیت مهم است. سی سال است که ما حرف کریدور شمال-جنوب را می زنیم. حرف زدن که مهم نیست، باید عمل کرد.

 

? شاید یکی دلایلی که مناطق آزاد ایران به ماموریت محوله دست پیدا نکردند، به این خاطر بوده که ما مناطق آزاد را بومی‌سازی کردیم و آنچه که به واقع لازمه ایجاد این بستر بوده ازجمله زیرساخت‌ها را فراهم نکرده‌ایم.

این بی‌تدبیری ما است نه ایرانی‌گری. مثلا خیلی از نقاط وقتی جمعیتشان بالای ده هزار نفر می‌شود، به آن شهر می‌گویند، خوب این شهر ساختمان فرمانداری، بخشداری، شهرداری‌اش کجاست؟ بگوییم امکانات؟ می‌گویند درست می‌کنیم. این همیشه بوده و این بی‌تدبیری ما است نه که بگوییم ایرانی‌سازی شده. بهتر است مدل مدیریت ما این گونه می‌باشد.

 

? فکر می‌کنید نحوه تشکیل مناطق آزاد ایران که متفاوت با دنیا بوده است، در فعالیت و کارکرد آنها تاثیری نداشته است؟

تولد مناطق آزاد، تولد سالمی نبوده است. یک بچه نه ماهه به دنیا می‌آید و یکی دیگر کمتر از نه ماه. مناطق آزاد همچون مثل بچه‌ای که ناقص بوده و آمده به دستگاه اکسیژن وصل است؛ مشکل سر همین است. شکل‌گیری مناطق آزاد در ایران به درستی اتفاق نیفتاده و فرآیندش را درست طی نکرده است.

 

?اینچه‌برون نیز به همین شکل قرار است متولد شود یا متفاوت می‌باشد؟

خیر، همانگونه است و باید زیرساخت‌هایش فراهم شود. اما در کشور ما تصمیمات خلق‌الساعه است؛ مثلاً اگر من امروز اینچه‌برون و تمام زیرساخت را فراهم کنم، معلوم نیست بشود یا نشود. می‌گویند اول مجوز بگیر و بعد کارهایش را انجام دهید. لذا اول باید مجوز بدهند و بعد برویم سراغ زیرساخت‌ها.

 

? الان مشکل چیست و چقدر دیگر به طول خواهد انجامید تا مجوز دریافت شود؟

دولت تصویب کرده و در مجلس است. چون در مجلس نمایندگان یکسری مناطق ویژه اضافه کرده‌اند که در لایحه دولت نبود، ایراد گرفته است، ایرادش رفع بشود کار تمام است.

 

? و در آخر هر آن چیزی که من نپرسیدم و لازم به بیان است را بفرمایید.

بنده مطمئنم که مناطق آزاد، متناسب با همان ایده و قوانینی که در زمان مرحوم آیت‌الله هاشمی تدوین گردید و فلسفه‌ای که موجب تولد منطقه آزاد شد، اگر آن فلسفه مدنظر قرار بگیرد، یک پایلوت مناسب برای توسعه کشور خواهد بود.