واکاوی فرصت‌ها و مزیت‌های مناطق آزاد جهت توسعه اقتصاد ملی در ابعاد بین‌المللی:

مناطق آزاد؛ فرصت ممارست در جغرافیای محدود برای جهانی شدن اقتصاد ایران

برنامه‌هاي رشد و توسعه اقتصادي، به‌ویژه در کشورهاي درحال توسعه، به میزان تعامل اقتصاد ملی با اقتصاد جهانی بستگی داشته و متاثر از فرآیند پدیده جهانی شدن اقتصاد است. پدیده جهانی شدن نیز تاکنون نشان داده است که اقتصاد ملی کشورها، تحت تاثیر جدي این پدیده قرار دارند. در جهان امروز، با وجود وابستگی‌هاي متقابل، رشد و توسعه اقتصادي در سطح ملی، بدون تعامل فعال با اقتصاد جهانی دچار چالش جدي است‌‌.

به گزارش اخبار مناطق آزاد، از طرفی برنامه‌های توسعه در کشورهای درحال توسعه به طرز قابل‌توجهی تحت‌تاثیر اندازه دولت می‌باشد. اندازه دولت از اموری است که در راستای تعامل یا عدم تعامل دولت‌ها با جهانی شدن، دستخوش تغییرات شده است. براساس منطق جهانی شدن، دولت‌ها بایستی نسبت به کوچک‌سازی خود و واگذاری امور تصدی‌گری به بخش خصوصی و اصولا ایجاد و گسترش فضای رقابتی اقدام نمایند.

فرآیند جهانی شدن در حوزه اقتصاد، بر محور اصلاح‌، کاهش و حذف حمایت‌های دولتی از طریق مقررات‌زدایی و کاهش مالیات‌ها بنا شده است. در نظریه جهانی شدن اعتقاد بر آن است که فاصله‌ها از میان می‌رود و درواقع مناطق محلی، اهمیت جهانی پیدا می‌کنند. با جهانی شدن اقتصاد، مرزهای سیاسی و امنیتی مرسوم دولت‌ها دستخوش تغییر شده و بر شاخص‌های امنیتی، امنیت سایبری نیز اضافه شده؛ موضوعی که در حوزه اقتصادی نیز اثرات خود را با کوچک کردن حوزه نفوذ دولت نمایان ساخته است‌‌.

ادغام بازارها که یکی از وجوه بارز جهانی شدن است، اثربخشی سیاست‌های دولت در داخل کشور را کاهش می‌دهد و برای کاهش عملگرایی دولت، فشارهای رقابتی وارد می‌کند؛ چراکه یک بخش عمومی بزرگ می‌تواند موجب کاهش رقابت ملی و بین‌المللی گردد. در پدیده جهانی شدن، فرض غالب، محدودسازی و کوچک شدن دولت‌ها خواهد بود؛ زیرا در فرآیند همگرایی با اقتصاد جهانی، دولت‌ها مجبور هستند از طریق فراهم کردن زمینه‌های رشد بخش خصوصی، آزادسازی تجاری، جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، اولویت رویکردهای اقتصادی در سیاست خارجی، کارکردهای جدیدی داشته باشند. جهانی شدن تاکید بسیار بر رقابت و بازار دارد و نقش دولت را به طور محسوسی می‌کاهد. آن‌چنان که لازم است وظایف دولت‌ها مورد بازنگری قرار گرفته و دولت باید نوسازی شود. در شرایط جهانی شدن، وظایف جدیدی برای دولت به‌وجود می‌آید و دولت باید هزینه‌های نوسازی و سازگاری با جهانی شدن را بپردازد.

جهانی شدن باعث افزایش چشمگیر تجارت و مبادلات جهانی در یک نظام اقتصادی بین‌المللی که دائما بازتر و یکپارچه‌تر می‌شود، شده است. بنابراین پدیده جهانی شدن با گسترش تجارت بین‌الملل و همکاری میان کشورها، ایجاد سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی را غیرقابل اجتناب کرده است؛ نهادهایی که با گسترش موضوعات اقتصادی و تجاری از قبیل سرمایه‌گذاری خارجی، وام و استقراض خارجی، رشد تجارت بین کشورها، شکل‌گیری شرکت‌های چندملیتی و غیره، وظیفه تنظیم مقررات و کارکردهای اقتصاد و تجارت بین‌الملل را برعهده دارند.

جهانی ‌شدن ساختارهای تولیدی، مالی و تجاری، ماهیت و کارویژه‌ دولت‌ها را از واحدهای سرزمینی به بازیگرانی مجازی در اقتصاد سیاسی جهانی متحول ساخته است. در گذار به جهانی‌ شدن، دغدغه دولت‌ها از مسائل امنیتی و سیاسی به دستیابی به سهمی از بازارهای تولید، تجارت و سرمایه‌ جهانی تغییر یافته است‌‌.

تجلی این تحول در عملکرد دولت‌ها در نظام اقتصاد سیاسی جهانی، گذار از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی اقتصادی به عنوان ابزار نوین و کارآمد تعامل در اقتصاد جهانی و دستیابی به توسعه قابل مشاهده می‌باشد. در چارچوب ساختار نوین، نخست این‌که مقوله‌ توسعه‌ اقتصادی به مولفه‌  تعیین‌کننده‌ کارآمدی و قدرتمندی دولت‌ها تبدیل گردیده و دوم، دستیابی به توسعه‌ اقتصادی نیازمند تعامل با ساختارهای اقتصاد سیاسی جهانی می‌باشد‌‌.

برای ایران به عنوان کشوری درحال توسعه، استراتژی رهایی از فروش مواد خام و دستیابی به مدارهایی از تولید کالاهای صنعتی یا مشتقات حاصل از فرآوری مواد خام، آن‌گونه که مقام معظم رهبری تاکید می‌کنند، نه تنها یک ضرورت، بلکه یک الزام است.

جهانی شدن، فرآیند و تحولی است که مرزهای سیاسی و اقتصادی مرسوم را کم‌رنگ می‌کند و در نهایت آنها را دگرگون می‌کند. جهانی شدن یک پدیده چندبعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی، حقوقی و… می‌باشد. اقتصاد در جهان امروز بیشترین نقش را در تحولات سیاسی و اجتماعی ایفا می‌کند؛ به عبارت دیگر، اقتصاد، تنظیم‌ کننده کلیه رفتارها و حتی برخوردها و چالش‌هایی است که در روابط میان جامعه و دولت‌ها رخ می‌دهد.

جهانی شدن از نظر صندوق بین‌المللی پول عبارت است از: وابستگی روزافزون کشورها به یکدیگر به علت افزایش و تنوع حجم‌ مبادلات کالاها و خدمات بین کشورها، گردش جهان سرمایه و همزمان با آن توسعه سریع فناوری. مهم‌ترین ویژگی‌های جهانی شدن که اقتصاد را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، عبارتند از: جهانی شدن رفتارهای اقتصادی، به‌کارگیری تجارت جهانی به عنوان محرک توسعه اقتصادی، تمرکز اقتصادی و رقابت‌پذیری.

شاید عامل اصلی تحقق جهانی شدن اقتصاد، پیشرفت فناوری اطلاعات است که هزینه‌های ارتباط از راه دور را کاهش داده، اهمیت فاصله را در فعالیت اقتصادی به حداقل رسانده، تولید را افزایش داده و در نهایت باعث افزایش رشد اقتصادی شده است‌‌.

از آنجا که آزاد بودن تجاری به معنای دخالت کمتر دولت در ساختار بازار، یکی از شاخص‌های مهم برای جهانی شدن است، رابطه بین رشد اقتصادی و نرخ سرمایه‌گذاری موردتوجه قرار می‌گیرد و در نهایت اینکه دو تغییر با یکدیگر رابطه مثبت دارند. بررسی رابطه بین رشد اقتصادی و صادرات کشورهای درحال توسعه نشان می‌دهد که یک رابطه معنادار و مثبت بین رشد اقتصادی و رشد تولیدات صنعتی وجود دارد‌.

 

پیوستن اقتصاد ملی و دولتی به اقتصاد آزاد جهانی

در این میان یکی از راه‌حل‌های مطمئن برای کشورهای درحال توسعه به منظور پیوستن به اقتصاد و تجارت جهانی، مناطق آزاد است. مناطق آزاد می‌تواند مانند پلی به سوی جهان خارج موجب افزایش مبادلات تجاری در یک کشور باشد و تجارت داخلی را نیز تحت‌‌تاثیر قرار دهد و با جذب برخی تخصص‌های فنی و سرمایه‌ای موردنیاز و در کنار آن جذب فناوری و سرمایه‌های خارجی، موجب توسعه در صنعت و تولیدات شود و از این طریق، بر تجارت داخلی کشور نیز تاثیر بگذارد‌‌.

یکی از مهم‌ترین دلایل کشورهای درحال توسعه در ایجاد مناطق آزاد، افزایش اشتغال است؛ همچنین در کشور ایران نیز مناطق آزاد می‌توانند نقش موثری در رشد و توسعه اقتصادی داشته باشند. تاسیس مناطق آزاد یکی از مهم‌ترین رویکردهای کشور ظرف سه‌دهه اخیر است که به منظور تسریع در امور زیربنایی، عمرانی، رشد و توسعه اقتصادی، سرمایه‌گذاری و افزایش درآمد عمومی، ایجاد اشتغال سالم و مولد، تنظیم بازار کار، کالا و حضور فعال در بازارهای جهانی و منطقه‌ای تولید و صادرات کالاهای صنعتی و تبدیلی و ارائه خدمات و… راه‌اندازی شده‌اند‌‌.

امروزه کشورها برای تامین سرمایه و ایجاد زیرساخت‌های اساسی رشد و توسعه اقتصادی، کسب فناوری‌های جدید، ایجاد اشتغال و مواردی از این قبیل، ناگزیر از برنامه‌ریزی برای جلب و جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی هستند و ایجاد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی یکی از مهم‌ترین راهکارهای کشورهای مختلف دنیا در چند دهه گذشته برای رسیدن به این مهم بوده است.

فلسفه اصلی رویکرد کشورهای درحال توسعه به ایجاد مناطق آزاد، دستیابی به توسعه اقتصادی است. این کشورها برای تحقق توسعه، با کمبودها و محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند، ولی در عین حال، از برتری‌ها و امکاناتی نیز برخوردارند و منطقه آزاد، ابزاری است که می‌تواند تا حدودی کمبودها را جبران و امکانات و برتری‌های بالقوه را در سطح ملی به توانایی بالفعل تبدیل کند. مناطق آزاد اگر براساس اهدافی که ایجاد شده‌اند، فعالیت کنند؛ به طور حتم در توسعه صنعت و اقتصاد کشور مفید واقع خواهد شد.

مناطق آزاد باعث توسعه اشتغال در کشور هستند و باید به آن ماموریت‌هایی که در این زمینه برای آنها در نظر گرفته شده و همچنین به قانون و مقرراتی که برای این مناطق تصویب شده عمل کنیم و براساس آن قوانین پیش برویم‌‌.

نقش مناطق آزاد تجاری-صنعتی در توسعه اقتصادی کشورهای درحال توسعه بر کسی پوشیده نیست؛ به‌واقع این مناطق با تسهیلاتی که از طریق قوانین و مقرراتی انعطاف‌پذیرتر از قواعد حاکم بر سرزمین اصلی برای فعالین اقتصادی ایجاد می‌کنند، در صدد ایجاد انگیزه برای سرمایه‌گذاران داخلی یا خارجی در جهت سرمایه‌گذاری در منطقه و حوزه‌ای خود هستند.

 

مناطق آزاد، بستر جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی

توسعه اقتصادی نیازمند سرمایه‌گذاری در بخش‌ها و فعالیت‌های مختلف اقتصادی است. بدون سرمایه‌گذاری در طرح‌های زیربنایی و روبنایی نمی‌توان انتظار گسترش اشتغال، تولید و رفاه اقتصادی را داشت. به این دلیل که امروزه توسعه به عنوان یک مسئله بین‌المللی حائز اهمیت است، بسیاری از کشورهای جهان تمایل شدیدی به جذب سرمایه‌های خارجی پیدا کرده‌اند، به طوری که جذب سرمایه‌گذاری خارجی از مهم‌ترین عوامل توسعه از منظر بین‌المللی بشمار می‌رود. با جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی می‌توان نسبت به احداث زیرساخت‌ها و امکانات موردنیاز از طریق روش‌های رایج سرمایه‌گذاری خارجی اقدام کرد‌.

توسعه کشورها به‌مثابه فرآیندی بین‌المللی از طریق پیوند با اقتصاد و بازار جهانی شکل می‌گیرد و توانمندی‌های اقتصادی کشورها نیز در مقابل با این اقتصاد و بازار به‌وجود می‌آید. در کشورهایی که به علت پایین بودن درآمد سرانه، حجم پس‌اندازها ناکافی است، سرمایه‌گذاری‌های خارجی بخشی از نیاز کشور به منابع مالی را تا‌مین می‌کند. به این ترتیب، سرمایه‌گذاری‌های خارجی از یکسو رشد اقتصادی را به‌دنبال دارد و از سوی دیگر حتی در کوتاه‌مدت از فشار بر تراز پرداخت‌های خارجی، که در نتیجه افزایش تقاضا برای کالاهای وارداتی ایجاد شده است، می‌کاهد.

تجربه استفاده از مناطق آزاد در کشورهای درحال توسعه جزء اصلی چارچوب استراتژی توسعه صادرات با هدف جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی، توسعه صادرات صنعتی‌، ایجاد اشتغال و کسب تکنولوژی جدید بوده است؛ امروزه تجربه بسیاری از کشورها مانند چین، کره جنوبی و تایوان نشان می‌دهد که می‌توان با ایجاد مناطق آزاد تجاری-صنعتی، امکان جذب سرمایه‌گذاری خارجی را فراهم آورد و به توسعه صادرات کالاهای صنعتی و در نتیجه درآمدهای ارزی کشور افزود‌.

این مناطق با برخورداری از معافیت‌های مالیاتی و گمرکی و دوری از قوانین بازدارنده داخلی، برخورداری از امکانات زیربنایی مناسب و سازمان‌های اجرایی کار‌آمد و… می‌توانند سرمایه‌گذاری‌های خارجی را با تکیه بر وجود مزیت‌های نسبی همچون ارزانی نیروی کار و مواد اولیه و نزدیکی به بازارهای مصرف جذب کنند‌‌.

مناطق آزاد در صورت توفیق می‌توانند سرمایه‌های خارجی را برای گسترش صنعت صادراتگرا، انتقال تکنولوژی و ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب به‌کار برند و اقتصاد بسته و ناکارای داخلی را به اقتصاد بین‌المللی گره بزنند. بنابراین ایجاد و توسعه مناطق آزاد تجاری-صنعتی می‌تواند به عنوان یک خط‌مشی سریع و راهی میانبر برای تحقق اهدافی همچون جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی و صنعتی شدن سریع به منظور توسعه صادرات غیرنفتی مورد استفاده قرار گیرد‌‌.

توسعه اقتصادی، نیازمند سرمایه‌گذاری در بخش‌ها و فعالیت‌های مختلف اقتصادی است. در کشور ما نیز با توجه به حضور کم‌رنگ اقتصاد ملی در عرصه رقابت جهانی، ایجاد مناطق آزاد به عنوان عاملی موثر در جهت جبران فرصت‌های از دست رفته و توسعه صادرات، ایجاد اشتغال سالم و مولد، ارتقای جایگاه اقتصادی کشور، بهر‌ه‌مندی از اقتصاد رقابتی و جذب سرمایه داخلی و خارجی مورد توجه و تاکید سیاستگذاران نظام اقتصادی کشور می‌باشد.

با توجه به این‌که عامل سرمایه، یکی از عوامل اصلی در رشد و توسعه کشورها محسوب می‌شود و متغیرهای دیگر اقتصادی ازجمله اشتغال، تولید ناخالص ملی، عرضه کالا و خدمات و… مستقیما از این عامل تاثیر می‌پذیرند، شناخت تنگناها و موانع جذب و گسترش سرمایه‌گذاری در مناطق آزاد، چشم‌انداز روشنی از عوامل موثر بر جذب و گسترش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را ارائه می‌کند. از دیدگاه توسعه اقتصاد ملی، ایجاد منطقه آزاد می‌تواند همانند دریچه‌ای به جهان خارج، آزادی مبادلات تجاری را تامین و تضمین نموده و به جذب برخی تخصص‌های فنی و سرمایه‌ای مورد‌نیاز جریان توسعه صنعتی کشور یاری رساند‌‌.

از منظر توسعه روابط اقتصادی در سطح منطقه‌ای، منطقه آزاد موجب تحرک و پویایی اقتصاد نواحی مجاور خود شده و حرکت سرمایه، نیروی کار و مدیریت را به مناطق منتخب تسریع می‌کند. در نتیجه، ایجاد منطقه آزاد در بطن فعالیت‌های اقتصادی، فرآیندی هدفمند محسوب می‌شود که وظیفه آن، کمک به رشد اقتصادی، تقویت صنعتی شدن و فراهم کردن امکانات مبادلات بازرگانی به‌ویژه در زمینه توسعه صادرات است. منطقه آزاد را نباید مدل مستقل و کارآمدی از رشد اقتصادی منطقه محسوب کرد؛ بلکه آن را باید ساختاری منعطف و پویا دانست که اقتصاد بازار آزاد را ارتقاء می‌دهد.

تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که مناطق آزاد، پلی میان اقتصاد داخلی و جهانی با جهت‌گیری تولیدی، صادراتی، انتقال تکنولوژی و رشد و توسعه اقتصادی بوده است. درواقع، مناطق آزاد در کشورهای درحال توسعه، ابزار توسعه اقتصادی برای کل اقتصاد در نظر گرفته می‌شوند، نه منطقه‌ای صرفا تجاری. کشورهای موفق، مناطق آزاد را وسیله‌ای برای ورود به بازار جهانی و بهره‌گیری از برتری‌های نسبی در بازرگانی بین‌المللی می‌دانند و امیدوار هستند مناطق مذکور یاری‌دهنده آنان در رهایی از فقر و عقب‌ماندگی باشند، تکنولوژی، مدیریت و سرمایه را به کشور آنها وارد کنند و عوامل تولید داخلی را با عوامل علمی و دانش فنی خارجی تلفیق نمایند و سرانجام کشور را در مسیر توسعه صنعتی و در درازمدت در رده کشورهای توسعه یافته و صنعتی قرار دهند.

اکنون که دولت به دنبال مهار تورم و ایجاد اشتغال است، این جهت‌گیری استراتژیک باید در تعیین کاربری‌های مناطق آزاد جدی گرفته شود تا این مناطق بتوانند با اعمال نگرش توسعه صادرات، به تولید حرفه‌ای به منظور تحقق اهداف اقتصادی و توسعه‌ای کشور بپردازند و با جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی و انتقال موثر تکنولوژی از طریق یک راهبرد مطلوب بر طبق برنامه زمان‌بندی شده صادراتی و برقراری یک ارتباط مناسب با اقتصاد داخلی، به افزایش صادرات، درآمدهای ارزی، اشتغال و مازاد حساب جاری کمک کنند.

در شرایط حاضر که دنیا به سوی جهانی شدن و آزادی کامل حرکت می‌کند و کشور ما نیز ناگزیر به پیوستن به این جریان خواهد بود، مناطق آزاد به مثابه الگوی نمونه برای اصلاح ساختار اقتصاد کشور برای انطباق با تحولات پدید آمده در اقتصاد جهانی محسوب می‌شوند. با توجه به اینکه ساختار اقتصاد کشور از طریق حذف موانع اداری و برقراری مقررات آسان و در عین حال، تقویت کنترل‌ها و نظارت‌های کلان اصلاح می‌شود، مناطق آزاد می‌توانند به عنوان ابزاری برای طراحی، آزمون و تکامل برنامه‌های اصلاح ساختاری و بهره‌برداری از نتایج آن به منظور تسری اصلاحات به سرزمین اصلی مورد توجه قرار گیرند‌‌.

 

افزایش همگرایی‌ منطقه‌ای ایران با اهرم مناطق آزاد

با نگاهی به تعریف منطقه آزاد می‌توان به درک بسیار بهتری از نقش این مناطق در توسعه اقتصادی هر کشوری رسید. مناطق آزاد قلمرو معینی است که غالبا در داخل یا نزدیکی یک بندر در یک محدوده سرزمینی مشخص از یک کشور قرار دارد و در آن تجارت آزاد با سایر نقاط جهان جریان دارد. از تعریف بیان شده درخصوص مناطق آزاد می‌توان به فلسفه ایجاد آن پی برد.

همان‌طور که در تعریف سازمان ملل هم از مناطق آزاد به عنوان محرک تجارت آزاد یاد شده، می‌توان به این نتیجه رسید که هدف این مناطق تشویق تولیدکنندگان و پخش‌کنندگان در جهت صادرات است؛ بر همین اساس در تعاریف جدیدی که از مناطق آزاد در جهان ارائه می‌شود، به منطقه آزاد پردازش صادرات نیز معروف است، که این مناطق را ناحیه صنعتی ویژه‌ای در خارج از مرز گمرکی می‌نامند که تولیدات آن بیشتر جنبه صادراتی دارد.

بی‌تردید مناطق آزاد کشورمان نیز از ظرفیت‌های منحصربه‌فردی با عنایت به زیرساخت‌های اجرا شده در این مناطق برخوردارند که در جهت توسعه اقتصادی در کشور ایفای نقش می‌کنند.

به‌واقع شاید تمام کشورهایی که مناطق آزاد در آنها ایجاد شده است، با این هدفگذاری بوده است که امکان ایجاد شرایط توسعه‌ای برای یک کشور را نمی‌تواند در یک زمان و یک شرایط برای کل یک سرزمین عملیاتی نمود و معمولا مناطقی را با توجه به ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها‌، برنامه‌ها و اسناد بالادستی آن مناطق به عنوان منطقه آزاد و ویژه اعلام کرده و ماموریت‌ها را برای این مناطق تدوین می‌کند و بر‌اساس آن، امکاناتی را در اختیار این مناطق قرار می‌دهند تا با توجه به اهداف و امکانات این مناطق بتوانند ماموریت‌های خود را محقق کنند‌‌.

بالطبع دولت‌ها تلاش می‌کنند تا زیرساخت‌ها را تامین کنند و قوانین و مقررات منطبق با آن منطقه آزاد را مصوب نمایند و در مسیر اجرا در اختیار این مناطق قرار دهند و در این مسیر، مناطق آزاد هم با توجه به ماموریت‌ها، قوانین و ضوابط مشخص ترسیم شده با توجه به موقعیت‌هایی که دارند می‌توانند مثمرثمر واقع شده و این موضوعات را به کل کشور تعمیم دهند.

مناطق آزاد مبادی هستند که با تکیه بر ظرفیت‌های ایجاد شده در چندین دهه در این مناطق، می‌توان به عنوان بازوان کشور در توسعه اقتصادی و تجارت بین‌المللی با محوریت کشورهای همسایه، از این ظرفیت‌های بالقوه بهره برد و با توجه به نقش بزرگی که در جذب سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی در این مناطق وجود دارد، می‌توانند به نقاطی بدل شوند که با ایجاد منافع مشترک با کشورهای خارجی در حوزه‌های مختلف صنعتی، تولیدی، تجاری، ترانزیت و غیره شرکای تجاری قویی را در کنار خود داشته باشند که در زمان بحران‌های اقتصادی از ظرفیت‌های آنها در کمک به اقتصاد داخل کشور بهره‌گیری کرد.

 

مناطق آزاد و بین‌المللی‌سازی اقتصاد کشور

جهانی شدن درواقع بازتعریف جدیدی از نوع روابط بشری است که براساس آن متغیرهای زمانی و مکانی به عنوان عوامل ایجاد‌کننده هر نوع رابطه‌ای دستخوش تغییر ماهوی شده است. در این میان می‌توان به متغیرهایی همچون تحولات صورت گرفته در تکنولوژی‌های ارتباطی و وسایل ارتباط جمعی و تغییرات صورت گرفته در وسایل حمل‌و‌نقل بین‌المللی میان قاره‌ای اشاره کرد که براساس آن نخست مسائل و رخدادهای نقاط مختلف جهان بر دیگر نقاط جغرافیایی اثرگذار می‌باشد؛ در عین حال افزایش سرعت و ایمنی حمل‌ونقل کالا و مسافر میان قاره‌ها از چندماه به چند هفته و یا چند ساعت، تمامی ساز و کارهای روابط اقتصادی و سیاسی میان کشورها را دستخوش تغییر ساخته است.

اگر تقسیم‌بندی‌های تحولات تمدن بشری را براساس انقلاب‌های کشاورزی-‌صنعتی و انقلاب فناوری و ارتباطات، و همچنین تقسیم‌بندی تحولات تمدن بشری را به تمدن‌های کلاسیک، مدرن و فرامدرن یا پست مدرن تقسیم‌بندی کنیم، وجه مشترک این دو نوع تقسیم‌بندی، تغییر و تحولات صورت گرفته در تکنولوژی‌های ارتباطات بشری است که برآمده از ابزار نوینی است که نوع روابط را نیز دستخوش تحول نموده است. به طور مثال در اقتصاد کشاورزی، نوع روابط کار براساس شیوه تولید غیرسوداگرانه‌ای است که فروش و بازاریابی محصولات تولیدی را در شعاع جغرافیایی محدودی جستجو می‌کند؛ این شیوه تولید، نوع روابط کار و به ویژه بازاریابی متفاوتی را طلب می‌کند.

در همین راستا در دوران انقلاب دیجیتال و سایبری شدن جهان، دانش و صنعت مرز جغرافیایی و فرهنگ متمایزی ندارد و یک محصول در بستر اینترنت در نقاط مختلف جهان تولید می‌شود؛ الگویی که در این فضا می‌توان دلیل همه‌گیری ویروس کرونا تحلیل نمود.

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین مولفه‌های جهانی شدن، جهانی شدن اقتصاد است؛ به این معنا که کشورهای جهان اول برای کاستن از هزینه تولیدات خود در رقابت‌های جهانی و دستیابی سریع و تضمین شده به بازارهای یک کشور یا چندین کشور، اقدام به ایجاد خطوط تولید کالاهای خود در کشورهای مقصد کالاهای خود نمودند. البته این سرمایه‌گذاری برای آنها دستاوردهایی همچون تداوم ارتباط و وابستگی کشور‌های توسعه نیافته و یا درحال توسعه را نیز به همراه داشت و برای کشورهای مقصد نیز جذب سرمایه‌گذار، اشتغال‌زایی و برون‌رفت از فضای ذهنی و اجتماعی ناشی از عقب‌ماندگی‌های گذشته را تداعی می‌کرد.

فرآیند جهانی شدن در عرصه‌های اقتصادی، دستاوردهایی چون جهانی شدن سرمایه و سرمایه‌گذاری، گسترش و تنوع‌بخشی به تکنولوژی‌های جدید تولید، افزایش آگاهی عمومی از فرصت‌ها و چالش‌های تولید و تجارت در سطح منطقه‌ای با نگاهی بین‌المللی و لزوم پذیرش رژیم‌های واحد همکاری‌های اقتصادی همراه با تضمین منابع و محصولات تولیدی سرمایه‌گذار را الزامی نموده است.

اما مناطق آزاد ایران و جهانی شدن را می‌توان بر این اساس تبیین کرد که: اولا؛ کارکردها و کارویژه مناطق آزاد ظرف پنج‌دهه اخیر را باید جزء ادبیات همکاری‌های منطقه‌ای و منطقه‌گرایی در روندهای جهانی شدن مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که بر‌اساس آن با عنایت به روند رو‌به گسترش نقش سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی در روابط اقتصادی داخلی و خارجی کشورها، دولت‌ها طی این مدت اقدام به تشکیل بلوک‌های منطقه‌ای با کشورهای همجوار به منظور گذار از کشورهای همسود به بلوک‌های همسو نمودند تا جایگاه اقتصادی خود را در رقابت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای حفظ نمایند.

ثانیا؛ از منظر قوانین (علی‌رغم عدم اجرای کامل و حذف برخی قوانین و مقررات)، مناطق آزاد ایران نزدیک‌ترین قوانین داخلی ایران برای جذب سرمایه‌گذار خارجی است که باید تمام و کمال از سوی همه نهادهای دولتی و افرادی ذی‌نفوذ سیاسی مورد احترام قرار گیرد، این ظرفیت را باید مورد توجه و تبلیغ قرار داد.

ثالثا؛ ویژگی‌هایی از مناطق آزاد ایران در چارچوب مصادیق جهانی شدن قابل تطبیق می‌باشند که از آن میان می‌توان به تنوع قومی و فرهنگی و دارا بودن قرابت‌های قومیتی با کشورهای همسایه و نزدیکی مراکز تولید و پردازش کالا به مبادی ورودی و خروجی محصولات تولیدی اشاره کرد. نکته متمایزی که در الگوی تولید ایرانی (به دلیل بعد مسافت چند صد کیلومتری میان مراکز تولید و مناطق ورود مواد اولیه و صدور کالاهای تولیدی) موجبات افزایش هزینه‌ قیمت تمام‌شده تولید و در نتیجه کاهش رقابت‌پذیری در بازارهای جهانی شده است.

رابعا؛ مناطق آزاد برخلاف مدیریت متمرکز و در عین حال چند‌بخشی در اجرا و نظارت قانون در سرزمین اصلی ایران که به طولانی بودن فرآیند و بوروکراسی اداری ارائه خدمات به سرمایه‌گذاران منجر می‌شود، دارای مدیریتی واحد و متمرکز در یک سازمان می‌باشند (به ویژه طبق ماده‌۲۷ قانون) که مسیرهای تصمیم‌گیری و اجرا نه از تهران، بلکه در همان منطقه و با تکیه بر توانمندی‌های محلی و استانی شکل می‌گیرد.

خامسا؛ با توجه به بعد جغرافیایی با قطب‌های سیاسی و اقتصادی داخلی، می‌توان مناطق آزاد را الگویی برای اجرای معاهدات و توافق‌نامه‌های همکاری خارجی کشور قرار داد، تا علاوه‌بر قابلیت اجرای دقیق‌تر در محدوده جغرافیایی کوچک، امکان نظارت دقیق‌تر و رعایت الزامات پدافند غیرعامل را با کمترین اثرات سوء، قابل احصاء ‌باشد.

سادسا؛ شرایط تحریمی کشور در دهه نود به جز وقفه‌ای کوتاه در دوره اجرای برجام، به سمت سخت و همه‌جانبه شدن حرکت کرده است، در نتیجه باید با بهره‌برداری از فرصت‌هایی که در قالب بند یازده و حتی ده و دوازده منشور اقتصاد مقاومتی که از سوی مقام معظم رهبری تصریح شده و ظرفیتی که در مجلس وجود دارد، با هم‌افزایی بخش خصوصی و سازمان‌های عامل مناطق آزاد نسبت به برگزاری جلسات کاری مشترک به منظور برون‌رفت از شرایط تحریمی با تکیه بر مزیت‌های نسبی و رقابتی مناطق آزاد در مسیر گسترش همکاری‌ها با کشورهای همسایه دریایی و یا سرزمینی گام برداشت.

در پایان باید تصریح کرد، هنر ما در هدر دادن مزیت‌ها و تبدیل فرصت‌ها به تهدید است، باید از موقعیت جغرافیایی کشور که به آن مزیت‌های رقابتی قابل توجهی در عرصه ترانزیت کالا میان کشورهای هند، چین و روسیه با کشورهای اروپایی و کشورهای فوق به همراه ترکیه با شرق و جنوب آسیا اعطا نموده، استفاده کرد؛ باید پذیرفت که علی‌رغم همه تحدید و تهدیدات آمریکا و کشور‌های همسوی او در منطقه، می‌توان امتیازهای قابل‌توجهی در عرصه شکستن تحریم و تحقق فرصت‌ها و مزیت‌های متنوع موجود برای نسل کنونی و آینده به‌دست آورد؛ یعنی تبدیل تهدیدات بزرگ به فرصت‌های عظیم ملی.