پارادوکسی میان شادی و نگرانی!

لایحه‌ پیشنهادی دولت تدبیر و امید درخصوص ایجاد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی جدید، پس از اینکه از سال‌۱۳۹۵ در فضای بلاتکلیفی به دلیل اختلاف نظر میان مجلس و شورای نگهبان به سر می‌برد، بالاخره از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد تصویب قرار گرفت.

لایحه‌ پیشنهادی دولت تدبیر و امید درخصوص ایجاد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی جدید، پس از اینکه از سال‌۱۳۹۵ در فضای بلاتکلیفی به دلیل اختلاف نظر میان مجلس و شورای نگهبان به سر می‌برد، بالاخره از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد تصویب قرار گرفت و با تشکیل و تاسیس ۷منطقه آزاد تجاری-‌صنعتی «مهران» در استان ایلام، «سیستان» در استان سیستان و بلوچستان، «بانه-‌مریوان» در استان کردستان، «بوشهر» در استان بوشهر، «قصرشیرین» در استان کرمانشاه، «اردبیل» در استان اردبیل و «اینچه‌برون» در استان گلستان؛ و ۱۳منطقه ویژه اقتصادی «لار و فسا» در استان فارس، «ابرکوه و میبد» در استان یزد، «زنجان» در استان زنجان، «گچساران» در استان کهگیلویه و بویراحمد، «سرو» در استان آذربایجان غربی، «خواف و قوچان» در استان خراسان رضوی، «خرم‌آباد» در استان لرستان، «تاکستان» در استان قزوین، «شاهین‌شهر» در استان اصفهان و «ساوجبلاغ» در استان البرز موافقت شد.

به واقع با اعلام این خبر موجی از سرور و شادی در میان مردمان استان‌های مذکور طنین افکند و ناامیدی قریب به ۵سال، جای خود را به شور و شعف ناشی از بازگشایی دریچه‌ای به سوی پیشرفت، عمران و آبادی و اشتغال‌زایی و نتیجتا بهبود معیشتی مردم منطقه داد.

در نقطه مقابل، فضایی کاملا متفاوت حکمفرما شد؛ استان‌ها و مناطقی از کشور که هم‌اکنون مناطق آزاد در آن مشغول به فعالیت هستند و به اذعان اهالی آن نقاط تغییر چشمگیری نه تنها در زندگی و سرنوشت‌شان ایجاد نگردیده، بلکه حالا به این فکر فرو رفته‌اند که با آمدن رقبای جدید، دیگر هرگز امیدی به تغییر وضعیت کنونی نیست!

مگر در طول این سال‌ها چه کرده‌ایم و اتفاقاتی رخ داده است که مناطق آزادی که با شعار محرومیت‌زدایی و توسعه عمران و آبادی، براساس ماده(یک) قانون چگونگی اداره مناطق آزاد، در نقاط کم‌برخوردار کشورمان شکل گرفته‌اند، امروز از بروز و ظهور دیگر مناطق آزاد باید دچار یاس و ناامیدی شوند؟!

به باور نگارنده که احساسی مشابه حال گروه دوم دارد، نه تنها ایجاد مناطق آزاد جدید ضرورت نبود، بلکه چنانچه قرار باشد روش و کنش بر مدار سابق ادامه پیدا کند، مصیبت‌های هفت و یا به عبارتی هشتگانه، تبدیل به چالش‌های پانزده‌گانه خواهد گردید.

اگر امروز کیش، قشم، چابهار، ارس، اروند، انزلی و ماکو متهم به قاچاق، دروازه واردات، زمین‌خواری، اجحاف به حقوق بومیان و ده‌ها و صدها مورد دیگر هستند؛ زین پس باید منتظر هفت اسم جدید در کنار اسامی قبل باشیم.

چرا؟ به دلیل آنکه نتوانستیم تعریف درستی از یک منطقه آزاد را برای مردم و مسئولین ارائه دهیم؛ نتوانستیم از قانون خودمان که در مجلس شورای اسلامی همین کشور تصویب شده دفاع کنیم و بخواهیم و بجنگیم که به جای ۲۰ تا ۳۰درصد از مواد و مفاد این قانون، به طور صد درصدی و تمام و کمال اجرایی شود؛ نتوانستیم شرایطی را برای سرمایه‌گذاران فراهم کنیم که داشته‌های خود را به کشورهای همسایه انتقال ندهند؛ ما نتوانستیم توازنی میان محدوده منطقه آزاد و نواحی همجوار برقرار کنیم تا بومیان را متهم به کارشکنی در انجام امور ننماییم و در کل ما نتوانستیم منطقه آزاد داری کنیم چون نوع شکل‌گیری مناطق آزاد در ایران از ریشه اشتباه بوده؛ در همان خط و بند اول که وظیفه یک سازمان منطقه آزاد را در حد یک شهرداری و یا سازمان عمران تنزیل داده و موظف به رفع محرومیت و توسعه آبادانی به جای توسعه سرمایه‌گذاری و رونق اقتصادی کرده است!

و بدتر آنکه گشتیم و گشتیم و بی‌امکانات‌ترین نقاط کشور را برگزیدیم و بدون ایجاد زیرساخت‌ها اولیه و صرفا به جهت حذف سرفصل در بودجه ملی، آن نقطه را منطقه آزاد اعلام نمودیم و مردم را در تقابل با سازمان عامل و مسئولین منطقه را دشمنان بومیان ترسیم کردیم که آمده‌اند زمین آبا و اجدادی شما را به یغما ببرند و جیب خود را متمول کنند و الهی به امید تو…

این مناطق آزاد و ویژه اقتصادی جدید در حالی مورد تصویب مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت که امروز نمایندگان مردم در خانه ملت، منتقدین سرسخت این مناطق بالاخص کتاب قانون آن هستند و باور دارند این قانون نواقص بسیاری را در خود جای داده که باید به صلاحدید بهارستان‌نشین‌ها مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد؛ که شوربخانه در خلال همین کش و قوس‌ها به یکباره یکی از بزرگترین مزیت‌ها مناطق آزاد در سالی که به فرموده رهبر معظم انقلاب سال «تولید؛ پشتیبانی‌ها، مانع‌زدایی‌ها» نام گرفته‌ است، ملغی می‌شود؛ حذف معافیت مالیات بر ارزش افزوده در مناطق آزاد!

سوالی که به شدت ذهن را به خود مشغول کرده و آزاد می‌دهد، این است که اهتمام ۵ساله برای افزایش کمی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی واجب‌تر بود، یا بازپس‌گیری قوانینی که در طول دولت دوم تدبیر و امید به ورطه تباهی و ابطال کشیده شده است؟

آیا مسئولی بوده که کفش آهنین بر پای کند و به دنبال حقوق حقه سلب شده از سرمایه‌گذاران مناطق آزاد برود و مواد و آیین‌نامه‌هایی قانونی که با طرح شکایت در دیوان عدالت اداری خط بطلانی بر روی آنان کشیده شده است، بازگرداند؟

چرا باید خوشحال باشیم و باشند؟ هر روز در چاه ویل تعارضات قانونی و تقابلات سرزمینی با مناطق آزاد بیشتر فرو می‌رویم و صدای سرمایه‌گذاران به جایی نمی‌رسد؛ حال باید دهل و سرنا به دست بگیریم و برای هفت سرنوشت از پیش نوشته شده، ساز کوک بنوازیم؟

بیایید کمی واقع‌بین باشیم، این ره که همگی همراهش شدیم، سرانجامی جز ناکجاآباد نخواهد داشت؛ لطفا اکنون که تصویب این مناطق را دریافت کرده‌اید، پیش از عجله برای احداث، لطفا اول قانون را معین و مشخص نمایید؛ تعارضات را مرتفع کنید؛ کارکرد، اهداف و ویژگی‌های مناطق آزاد را برای هموطنان تعریف و تبیین نموده و سپس با یک همراهی قوی اجتماعی و قانونی، اقدام به تاسیس و تشکیل مناطق نمایید. نباشد که طی سال‌های کوتاهی همین خوشحال مردمان امروز، ناله‌های جانسوزی را نثار روح و روان متولیان امر کنند.

باشد که این طریق، ختم به خیر و نیکی شود…