نگاهی به کمربند جهانی چین در قالب احیای جاده ابریشم و نقش مناطق آزاد ایران: جهان‌میان‌کمربند ترانزیت چین

گزارش: حسین مرادی راه ابریشم دو هزار سال پیش، جاده تعامل تمدن و بازرگانی اقوام آسیایی و پلی بود که آسیای شرقی را به غرب متصل می‌کرد. این مسیر استراتژیک تا سده پانزدهم میلادی و به مدت ۱۷۰۰سال، بزرگترین شبکه بازرگانی جهان محسوب می‌شد. علت انتخاب نام ابریشم برای این مسیر، حمل بار ابریشمِ چین […]

گزارش: حسین مرادی

راه ابریشم دو هزار سال پیش، جاده تعامل تمدن و بازرگانی اقوام آسیایی و پلی بود که آسیای شرقی را به غرب متصل می‌کرد. این مسیر استراتژیک تا سده پانزدهم میلادی و به مدت ۱۷۰۰سال، بزرگترین شبکه بازرگانی جهان محسوب می‌شد. علت انتخاب نام ابریشم برای این مسیر، حمل بار ابریشمِ چین از راه مذکور به سمت دریای مدیترانه و مناطق دیگر بود. این جاده، سالیان طولانی با توسعه حمل و نقل در سطوح مختلف، کارکردِ ویژه خود را از دست داد؛ اما چند سالی است که چینی‌ها بر آن شده‌‌اند تا این جاده را احیاء کنند. طرح احیاء جاده ابریشم برای نخستین بار توسط شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، در سال‌۲۰۱۳ مطرح شد. جاده ابریشم نوین، مجموعه‌‌ای از پروژه‌‌های زیرساختی، انرژی، تجارت، حمل و نقل و فناوری اطلاعات است که چین و آسیای شرقی را به آسیای مرکزی، اروپا و آفریقا وصل می‌کند. تمرکز اصلی این طرح بر ایجاد یک جاده ابریشم دریایی و همچنین ایجاد کمربند اقتصادی جاده ابریشم است. براساس طرح چینی‌ها و اعلام سیاست دولت جمهوری خلق چین در خصوص فعالسازی جاده ابریشم، این طرح در دو مسیر زمینی و دریایی، ۶۵کشور را در آسیا، اروپا و آفریقا در برمی‌گیرد.

روابط بین چین و کشورهای آسیای مرکزی بسیار فعال و سازنده در حال توسعه است. چین مشتاق است تا همکاری سودمند متقابل از طریق آسیای مرکزی را گسترش دهد. بزرگترین هدف چین این است که مسیرهای انتقال انرژی مورد نیاز خود را امن و متنوع کند، نزدیکی و فراوانی منابع آسیای مرکزی، منطقه را به یک شریک تجاری کامل تبدیل می‌کند. به نوبه خود، جمهوری‌های سرشار از هیدروکربن آسیای مرکزی نیز سرمایه‌گذاری‌های مورد نیاز خود از چین را برای بهره‌برداری از منابع طبیعی خودشان دریافت می‌کنند.

چین سهم گاز طبیعی خود را تا ۲۰۲۰، به سه برابر افزایش می‌دهد که قطعا تاثیر مثبتی در روابط بین چین و آسیای مرکزی خواهد داشت‌. این کشور در تجارت متمایل به رویکرد جاده ابریشم خود بسیار عملگراست. چین هیچ برنامه ایدئولوژیکی یا سیاسی در داخل سرمایه‌گذاری‌های جاده ابریشم ندارد و درباره حفظ بی‌طرفی سیاسی در منطقه کاملا محتاط است و از سرمایه‌گذاری در پروژه‌های مورد مناقشه خودداری می‌کند؛ از طرف دیگر، داشتن سومین اقتصاد دنیا و ایفای نقش رهبری در سازمان همکاری شانگهای، بازده‌های بالقوه قابل توجه چین برای تغییر پویایی در منطقه هستند.

پروژه‌های جاده ابریشم توسط بانک‌های دولتی چین و یک مجموعه از صندوق‌های چندجانبه و دولتی مثل صندوق جاده ابریشم، بانک توسعه زیرساخت آسیایی و بانک توسعه بریکس تامین خواهد شد. بانک‌های سیاسی دولتی چین نقش مهمی در تامین بودجه پروژه‌های جاده ابریشم ایفا خواهند کرد.

در آوریل‌۲۰۱۵، گزارش‌ها حاکی از آن بود که پکن تمایل دارد تا ذخایر قابل توجهی از مبادله خارجی را برای تزریق حداقل ۶۲میلیارد دلار سرمایه در دو بانک سیاسی برای حمایت از جاده ابریشم تقبل کند. این سرمایه‌گذاری‌ها شامل ۳۲میلیارد دلار برای بانک توسعه چین و ۳۰میلیارد دلار برای بانک توسعه و واردات چین است. در جولای‌۲۰۱۵، خبرگزاری بلومبرگ گزارش داد که مقدار دقیق سرمایه تعیین شده برای بانک توسعه چین احتمال دارد بیش از ۴۸میلیارد دلار باشد. همزمان، شورای دولتی چین مواردی را برای اصلاح بانک‌های سیاسی کشور جهت کم کردن کنترل‌ها و معکوس کردن استراتژی فزاینده تجاری، نقش بانک در سیاست‌های حمایتی دولت و اهداف استراتژیک درنظر گرفته است.

در آوریل‌۲۰۱۵، بانک خلق چین اعلام کرد اولین سرمایه‌گذاری این صندوق با هزینه ۱.۶۵میلیارد دلاری برای ساخت یک سد برق‌آبی بین رودخانه «جلوم» در شمال پاکستان خواهد بود. پکن تمایل دارد بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی که اخیرا تاسیس شده است به عنوان وسیله مهم تامین مالی پروژه‌های یک کمربند و یک جاده عمل کند. بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی با سرمایه ۱۰۰میلیارد دلاری، یک ﻣوسسه چندجانبه‌ای است که بیش از ۵۷کشور در آن با نام «اعضای ﻣوسس» ثبت نام کرده‌اند.

چین پیشنهاد داده است بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی به عنوان روشی برای آوردن منابع اضافی، شکاف سرمایه‌گذاری زیرساخت شناسایی شده در آسیا را از بین ببرد؛ پروژه‌ای که هزینه آن بیش از ۸تریلیون دلار است، البته به طور گسترده به عنوان پاسخی برای متوقف ساختن تلاش‌ها برای دادن حقی در مدیریت موسسات برتون وودز به دولت‌های در حال رشد است؛ همچنین نمایندگان دولت‌های درحال توسعه در ﻣوسسات برتون وودز، علاوه بر تاسیس بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی، تاسیس بانک توسعه نوین در نشست سران بریکس در جولای‌۲۰۱۴ را اعلام کردند.

بانک توسعه نوین با سرمایه اولیه ۵۰میلیارد دلاری ثبت شد و هدفش افزایش سرمایه به ۱۰۰میلیارد دلار است. پکن به طور آشکار بانک توسعه نوین را به عنوان مکانیسم مالی مهم برای پروژه‌های مرتبط با جاده ابریشم درنظر می‌گیرد؛ در نهایت، چین به سازمان همکاری شانگهای فشار آورده است تا یک ﻣوسسه مالی که یک جریان پولی اضافی برای پروژه‌های جاده ابریشم فراهم خواهد کرد، تاسیس کند. روسیه از لحاظ تاریخی بیش از پتانسیل بانک توسعه سازمان همکاری شانگهای، از افزایش نفوذ چین در آسیای مرکزی نگران است، اما به نظر می‌رسد این نگاه در حال تغییر است.

چین سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای را در آسیای مرکزی انجام داده است تا بتواند این کشورها را برای اجرای پروژه جاده ابریشم آماده کند. امروزه، موازنه اقتصادی بین چین و منطقه مبتنی بر افزایش جریان نفت، گاز و کالاها به چین است؛ همچنین جریان سرمایه‌گذاری مستقیم و ارسال کالاهای مصرفی ارزان قیمت به منطقه از طرف چین جبران می‌شود. سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی شرکت‌های چینی عمدتا بر انرژی، منابع طبیعی و ساخت زیرساخت حمل و نقل متمرکز است. چینی‌ها سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را سریعا به سراسر دنیا افزایش داده‌اند و آسیای مرکزی یکی از مناطق مهم استراتژیک این سرمایه‌گذاری بوده است.

این سرمایه‌گذاری عمدتا از طریق وام‌های مستقیم تحت مدیریت وزارت بازرگانی و دو بانک سیاسی دولتی، یعنی بانک توسعه چین و بانک صادرات و وادرات چین انجام می‌شوند. در طول سه سال اخیر، چند نمونه از این سرمایه‌گذاری‌ها به طور مکرر به کانون توجه رسانه‌ها به عنوان نتیجه درک منفی زیست محیطی آنها و تاثیرات اجتماعی جوامع محلی تبدیل شده است. داده‌های اخیر از وزارت بازرگانی چین نشان می‌دهد که در سال‌۲۰۱۲ تجارت دوجانبه بین چین و پنج کشور آسیای مرکزی در مجموع بالغ بر ۴۶میلیارد دلار بود که نسبت به سال قبل از آن ۱۳.۷درصد رشد داشته است.

در حال حاضر امکان برای تجارت دوجانبه آینده در اشکال کنونی کمتر هستند. با این حال، همچنان که وزارت بازرگانی چین تاکید می‌کند، این سطوح تجاری بیش از ۱۰۰برابر بیشتر از زمانی هستند که در دوره ایجاد روابط دیپلماتیک بود. در طول دو ماهه اول‌۲۰۱۳، تجارت دوجانبه بین چین و آسیای مرکزی به ۳۲.۴میلیارد دلار رسید و ۱۶.۷درصد نسبت به سال قبل افزایش داشت که چین را به عنوان بزرگترین شریک تجاری برای قزاقستان، ترکمنستان و به دومین شریک تجاری برای قرقیزستان و ازبکستان و به سومین شریک بزرگ برای تاجیکستان تبدیل کرد.

صرف‌‌نظر از روابط تاریخی و ریشه‌دار میان چین و ایران، سیاست موازنه قوا در نظام بین‌الملل با عبارت رقابت شرق و غرب از یک‌سو و نفوذ ژئواستراتژیک به مناطق دور از دسترس زمینی یعنی خلیج‌فارس از سوی‌ دیگر، ایران را به مرکز ثقل برخی از منافع استراتژیک و کلیدی چین تبدیل کرده است. نقش ژئوپلیتیک ایران از دیرباز تاکنون غیرقابل اغماض بوده است؛ به‌گونه‌ای‌ که در میان کشورهای واقع‌شده در مسیر راه ابریشم جدید، ایران یکی از کشورهایی است که توانایی ایفای نقش مثبت و سازنده را در توسعه ارتباطات و مناسبات میان کشورهای آسیایی داراست. هرچند با زوال نسبی جاده ابریشم قدیم بسیاری از کشورهای مستقر در مسیر آن به حاشیه رانده شدند، ایران همچنان نقش مهم ژئوپلیتیک خود را ایفا کرده است.

در شرایط کنونی، ایران باتوجه به مزیت‌هایی مانند داشتن کوتاه‌ترین مسیر به‌ سوی اروپا می‌تواند نقش ارزنده‌ای در ترانزیت کالا پس از احیا و تکمیل جاده ابریشم ایفا کند؛ همچنین فروپاشی شوروی و به‌تبع آن، استقلال کشورهای آسیای مرکزی جایگاه ایران را در احیای راه ابریشم پررنگ کرده است. اهمیت چنین جایگاهی به محصور بودن منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در خشکی و مطرح شدن ایران به‌ عنوان تنها گزینه موجود برای دسترسی به خلیج‌فارس و آب‌های آزاد برای کشورهای این منطقه مربوط می‌شود‌.

ایران از نظر چین، عنصر مرکزی در کمربند اقتصادی جاده ابریشم این کشور است؛ کمربندی که برایش به شدت بازار گرمی می‌کند و هدف آن گسترش نفوذ فرامرزی چین از طریق آسیای مرکزی به خلیج‌فارس و اروپاست. موقعیت جغرافیایی ایران، اهمیت ویژه‌ای به این کشور به لحاظ جابه‌جایی کالا و عبور خطوط لوله‌های نفت و گاز در اقتصاد جهانی بخشیده است. ایران با بهره‌گیری از این مزیت می‌تواند منافع بسیاری را به دست آورد و جایگاه اقتصادی خود را در سطوح منطقه‌ای و جهانی ارتقا بخشد. این مهم، مستلزم درک واقعیت‌ها، بهره‌گیری از فرصت‌ها و کسب آمادگی‌های لازم برای رقابت با رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی است.

طرح کریدور شمال-‌جنوب یک فرصت استثنایی و بی‌نظیر اقتصادی و تجاری برای ایران است؛ از طرفی، برای تقویت و حمل کالای ترانزیتی در اسرع زمان با هزینه کمتر و ایمنی بیشتر، احداث خط‌آهن چابهار-‌سرخس ضروری به نظر می‌رسد؛ همچنین قرار گرفتن بندر چابهار در مسیر کریدورهای ترانزیتی شمال-‌جنوب و در نتیجه برقراری ارتباط ترانزیتی کشورهای روسیه، اروپای شرقی، مرکزی، شمالی، آسیای مرکزی و قفقاز از یک سو و آسیای جنوب شرقی، خاور دور، اقیانوسیه و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به عنوان یک مزیت برجسته برای ایران قلمداد می‌شود و به دلیل کوتاهی مسیر در کریدور شمال-‌جنوب و تجهیز امکانات و زیرساخت‌ها و فراهم آوردن امکانات و تسهیلات گسترده در بخش‌های مختلف حمل و نقل، مسیر ایران از جذابیت‌های فراوانی برای ترانزیت کالا برخوردار است.

جاده ابریشم جدید، شرایطی مطلوب برای ایران است که در این میان کریدور شمال-جنوب اهمیت ویژه‌ای دارد. ایران در راستای تکمیل و گسترش راه‌های ارتباطی خود با کشورهای منطقه، طرح‌هایی را در دست اجرا دارد.

– بازسازی راه‌آهن تفتان-‌کویته در پاکستان برای اتصال شبکه‌‌های راه‌آهن سراسری ایران و پاکستان که اروپا و آسیا را به هم پیوند می‌دهد

– اتصال ایران و جمهوری آذربایجان از طریق راه‌آهن قزوین-‌رشت-انزلی-آستارا

– خط‌آهن چابهار‌-‌سرخس، که جنوب شرق ایران را از بندر چابهار (تنها بندر اقیانوسی ایران) به سرخس در شمال شرق در مرز ترکمنستان، آسیای مرکزی را به آب‌های اقیانوس هند متصل می‌کند. در میانه این راه، راه‌آهن خواف-هرات، افغانستان را از نزدیک‌ترین فاصله ریلی به اقیانوس هند متصل می‌نماید. هندوستان به عنوان شریک استراتژیک افغانستان و همچنین خود افغانستان بر روی این پروژه فعال می‌باشند و علاقه‌مند به احداث این کریدور هستند که می‌تواند مسیر جنوبی جاده ابریشم به دریا نیز باشد.

مهم‌ترین کریدور حمل و نقل بین‌المللی که در زمینه ترانزیت کالا بین کشورهای آسیایی و اروپایی تاکنون به وجود آمده، کریدور شمال-جنوب است. این کریدور ارتباط ترانزیتی کشورهای شمال اروپا، اسکاندیناوی و روسیه را از طریق ایران با کشورهای حوزه خلیج‌فارس، حوزه اقیانوس هند و جنوب شرقی آسیا برقرار می‌سازد. این کریدور حمل و نقل که بخش مهمی از آن از خاک ایران می‌گذرد؛ در حال حاضر یکی از کوتاه‌ترین،کم هزینه‌ترین و سریع‌ترین مسیرهای ترانزیت کالا بین آسیا و اروپا به شمار می‌رود.

افزایش همکاری‌های ایران و چین به‌ویژه پس از تحریم‌های هسته‌ای و گسترش فعالیت شرکت‌های چینی در زمینه‌های گوناگون در بازارهای تولیدی و تجاری تا آنجا پیش رفته است که اکنون چین به بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران تبدیل شده است. در همین راستا، ایران سومین تامین‌کننده نفت خام چین محسوب می‌شود و بخشی از نیازهای این کشور در زمینه انرژی را تامین می‌کند. روند تجارت فی‌مابین از سال‌۲۰۰۰ در حال افزایش است، تا جایی‌ که در سال‌۲۰۱۴ حجم تجارت میان دو کشور به مبلغ ۵۲میلیارد دلار رسید که نسبت به سال قبل آن حدود دوازده میلیارد دلار افزایش را نشان می‌دهد.

طرح جاده ابریشم جدید چین که در چند سال اخیر موضوع بحث کارشناسان حوزه‌های اقتصاد سیاسی و ژئوپلیتیک بین‌المللی در رسانه‌ها بوده است، اساسا شامل دو شاخه اصلی آبی و خاکی می‌شود. این جاده از شهر کهن «شی‌آن» چین آغاز می‌شود و با پشت ‌سر گذاشتن راه‌های اصلی و فرعی بسیار و چندگانه از کشورهای پیش رو عبور می‌کند و در نهایت، سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را به ‌هم پیوند می‌زند.

عرصه رقابت چین و آمریکا در اقتصاد بین‌الملل، افزایش نفوذ چین در اقتصاد آسیا و رشد چشمگیر فعالیت‌های اقتصادی و تجاری چین در آفریقا در مقایسه با سایر قدرت‌ها به‌خصوص ایالات متحده نشان می‌دهد که چین با احیای جاده ابریشم و ترسیم یک کمربند اقتصادی، دسترسی بازارهای جهانی را تسهیل و گسترش یک کریدور حمل ‌و نقل بین‌المللی و قابل اتکا با هزینه‌های مقرون‌ به‌ صرفه‌تر را در راستای منافع ملی خود تدوین کرده است. سرمایه‌گذاری ۴۰میلیارد دلاری چین در صندوق سرمایه‌گذاری راه ابریشم و درخواست از سایر کشورها برای پیوستن به این صندوق حاکی از اهمیت احیای جاده ابریشم در دیدگاه چینی است.

اهمیت این طرح تا آنجاست که پکن قصد دارد این پروژه را با طرح وسیع‌تری به نام «منطقه آزاد تجاری آسیا‌پاسیفیک» متصل و مرتبط سازد. هر چند چینی‌ها اعلام داشته‌اند که طرح جاده ابریشم جدید ۶۵کشور را از آسیا تا اروپا در برمی‌گیرد، ولی آنچه مشخص می‌باشد، این است که در مقطع کنونی، تمرکز اساسی این طرح بر محیط همسایگی چین است تا هم امکان توسعه و ثبات در مناطق غربی چین حاصل شود و هم ظرفیت‌های استراتژیک سایر رقبای منطقه‌ای مانند آمریکا، روسیه و هند برای نفوذگذاری در محیط پیرامونی چین کاهش پیدا کند.

اگرچه چینی‌ها تلاش دارند تا با تبلیغات گسترده این طرح، فضای روانی مناسبی را برای پیشبرد اهداف این طرح ایجاد نمایند؛ با این حال، تاکنون اقدام جامع و مشترکی از طرف سایر کشورها برای همراهی با این طرح صورت نگرفته است و واکنش‌های ارائه شده در سطح انعقاد قراردادهای مشترک دوجانبه بوده است. واکنش صورت گرفته از طرف کشورهای پیرامونی چین اساسا واکنشی دو وجهی بوده؛ یعنی این کشورها، هم تلاش دارند تا از منافع اقتصادی این طرح بهره‌مند شوند و هم تعادلی را میان این منافع و نگرانی‌های امنیتی و استراتژیک خود برقرار نمایند.

کمربند اقتصادی جاده ابریشم جدید چین در هر دو گونه شکلی خشکی-‌دریایی به علت ملحوظ داشتن نقش اساسی و محوری ایران می‌تواند تامین‌کننده منافع ژئواستراتژیک، اقتصادی و امنیتی ایران در منطقه باشد؛ با این حال، تلاش ایران برای گنجانده شدن هر چه بیشتر در این طرح و ایفای نقش موثر در احداث، راه‌اندازی و تداوم جاده ابریشم جدید، بسیار حائز اهمیت می‌باشد. کمربند اقتصادی جاده ابریشم تاثیر بسزایی در تعمیق همگرایی اقتصادی و به تبع آن، تامین امنیت در منطقه ایفا خواهد نمود. کمربند اقتصادی جاده ابریشم جدید، پتانسیل لازم برای تحقق امنیت موسع در منطقه را دارد.

کلید دستیابی به امنیت مزبور در منطقه، تحقق همگرایی است و کمربند اقتصادی جاده ابریشم ملزوم تحقق این همگرایی است. جاده ابریشم موردنظر چین که شرق آسیا را به آسیای مرکزی، آسیای مرکزی را به غرب آسیا و غرب آسیا را به اروپا متصل می‌سازد، همگرایی فرامنطقه‌ای با اروپا را نیز رقم خواهد زد‌. از آنجا که طرح‌های دیگری نیز از سوی برخی کشورها مثل ایالات متحده مطرح شده‌اند و نگرانی‌هایی که روسیه و هند نسبت به جاه‌طلبی‌های چین در منطقه دارند؛ همچنین نیاز به هزینه‌های گزاف، به نظر می‌رسد احیای جاده ابریشم چین با وجود عملی بودن، با چالش‌هایی در آینده روبه‌رو خواهد بود.

جدیت ایران در پیوستن به این ابتکار می‌تواند هم برای چین و هم برای ایران سرنوشت‌ساز باشد. راه شمالی که از آسیای مرکزی از طریق روسیه به اروپا می‌پیوندد به سبب رقابت روسیه با چین، با تعلل و کارشکنی روسیه مواجه خواهد بود. ولی راه سنتی که از ایران می‌گذرد با برقراری ثبات و امنیت در عراق و سوریه، آینده روشنی برای ایران و چین ترسیم می‌کند. بازسازی عراق و سوریه ویران نیاز به سرمایه دارد که روسیه و ایران فاقد سرمایه هستند. کشورهای عربی نیز به سبب مخالفت با سوریه تمایلی به حضور در آن نخواهند داشت. این تنها چین است که سرمایه‌های هنگفت دارد و نیازمند جایی در بیرون از مرزهای خود برای سرمایه‌گذاری است تا بیش از ۳۰۰۰میلیارد دلار ذخایر ارزی خود را به تولید و ثروت تبدیل کند.

سوریه و عراق مقصد مهمی برای سرمایه‌گذاری چین است که دسترسی به انرژی و بازار کالاهای خود را در تجارتی دو سویه تامین می‌کند. آسیای مرکزی (قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان)، ایران، عراق نیازهای انرژی هیدورکربوری چین را تا دهه‌ها می‌توانند تامین کنند. اینجا بازاری بزرگ برای کالاهای چینی وجود دارد. ترکیه از نظر تامین نیروی انسانی و خدمات مهندسی همراه با ایران توانا در زمینه صادرات خدمات مهندسی و سرمایه چین می‌تواند جاده ابریشم سنتی را به واقعیت نزدیک سازد.