واکاوی نقش صنایع و امور فرهنگی در توسعه مناطق آزاد ایران:

گذر از گفتمان فرهنگ اقتصادی به اقتصاد فرهنگی در مناطق آزاد

پایان قرن بیستم با پدیده چرخش فرهنگی، به همراه پدیده پسامدرنیته و پساساختارگرایی، هم در بعد واقعیت اجتماعی و هم در بعد تحلیل اجتماعی، مصادف بوده است. این چرخش نه تنها نشان‌دهنده اهمیت یافتن بیش از پیش نقش فرهنگ در زندگی انسان‌ها و در علوم انسانی و اجتماعی است، بلکه نشان‌دهنده فهم درست‌تر و عمیق‌تر از نقش و قدرت فرهنگ در انواع ساحت‌هاي زندگی بشري و تحلیل اجتماعی است، که مدت‌ها تحت‌الشعاع عامل اقتصادي قرار گرفته بود.

به گزارش اخبار آزاد مناطق، دو دهه تجربه کشورهای جهان سوم نشان داد که رشد اقتصادی زیربنای رشد سایر ابعاد جامعه نیست و باید برای نشان دادن وضعیت جوامع، از مفهوم جامع‌ترِ توسعه استفاده کرد. مفهوم توسعه علاوه بر وضعیت اقتصادی جوامع، میزان نابرابری، وضعیت نیروی انسانی، وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه را هم مدنظر قرار می‌دهد؛ به طوری که وقتی کشوری توسعه یافته تلقی می‌شود که همه ابعاد گوناگون جامعه با هماهنگی لازم با هم ارتقاء پیدا کنند و در عین حال هم عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه تحقق بیابد.

بنابراین بهترین وضعیت برای یک جامعه آن است که ابعاد گوناگون نظام اجتماعی هماهنگ با هم رشد یابند، که به آن توسعه همه‌جانبه اطلاق می‌شود.

از آنجا که فرآیند توسعه نیاز به منابع گوناگون طبیعی غیرقابل جایگزینی و قابل جایگزینی دارد، بدون در نظر گرفتن کم و کیف آنها، نمی‌تواند پایدار باشد و می‌تواند کُند شده و یا متوقف شود، و یا سبب نابودی منابع کمیاب و محیط زیست انسان‌ها و موجودات دیگر گردد، مفهوم «توسعه پایدار» مطرح شد، مفهومی که امروزه نشان‌دهنده نوع برتر توسعه است و نهادهای بین‌المللی این نوع توسعه را توصیه می‌کنند.

توسعه همه‌جانبه و پایدار یک کشور نه تنها باید با منابع گوناگون آن هماهنگ باشد، بلکه می‌بایست مبتنی بر فرهنگ بومی کشور و منطقه نیز باشد، تا بتواند پایدار و موفق باشد.

در عصر کنونی، فرهنگ قلمرو گسترده‌تری یافته و به سایر عرصه‌های علوم و تکنولوژی خود را رسانده و همراه با آنها، خود را مطرح و حضور و نفوذش را نشان می‌دهد. امروز توسعه اقتصادی، اجتماعی و امنیت کشورها با مسائل فرهنگی گره خورده و گسستنی نمی‌باشد.

با توجه به این واقعیت است که امور فرهنگی، محور و اساس فعالیت‌های اول مختلف قرار گرفته و مراکز مطالعات استراتژیکی توجه ویژه‌ای را به این موضوع معطوف داشته‌اند.

مفهوم توسعه‌ فرهنگی از اوایل دهه‌۱۹۸۰ به بعد، از طرف یونسکو، در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهیمی است که نسبت به سایر بخش‌های توسعه، از ابعاد و بار ارزشی بیشتری برخوردار است و بر نیازهای غیرمادی افراد جامعه تاکید دارد. این سازمان طی جلسات گوناگونی، شرایط توسعه‌ موزون و آگاهانه را به صورت برنامه‌ریزی آموزشی، سیاست فرهنگی و سیاست اطلاعاتی در دستورکار خود قرار داد.

در سال‌۱۹۷۰ اولین کنفرانس در زمینه‌ فرهنگ، با حضور نمایندگان کشورها در ونیز برگزار شد. از این زمان به بعد در یونسکو به مقولات فرهنگ، توسعه‌ فرهنگی، برنامه‌ریزی فرهنگی و سیاست فرهنگی پرداخته شد و فرهنگ جزء جدایی‌ناپذیر توسعه به حساب آمد.

در این کنفرانس، بی‌توجهی به مولفه‌های فرهنگی را شکست توسعه و فرآیند توسعه را تحول فرهنگی قلمداد کردند. این مفهوم تا آنجا برای یونسکو بااهمیت بود که دهه‌۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ توسط این سازمان، به عنوان دهه‌ توسعه‌ فرهنگی نامیده شد.

از این پس، فرهنگ نه به عنوان یک بُعد فرعی توسعه، بلکه به عنوان بافت جامعه و یکی از اصلی‌ترین بازوان توسعه معرفی شد.

توسعه‌ فرهنگی به دنبال این است که با توجه به فرآیند مدرنیته و مدرنیزاسیون، با یک رویکرد درونی و بومی و بهره‌مندی از پیامدهای موثر بیرونی توسعه، به شناخت عمیق باورها و ارزش‌های ملی و محلی فرهنگ جامعه‌ خود بپردازد و با توجه به اهمیت به نگرش‌های ملی و محلی، از خلاقیت‌های انسان در جهت رشد میراث معنوی و فرهنگی خود در دنیای حاضر بهره ببرد و به اشاعه و تقویت آن دسته از رفتارهای فرهنگی که نشات ‌گرفته از ارزش‌های بومی و ملی است بپردازد تا بتواند فرهنگ خود را جهانی نماید.

توسعه‌ فرهنگی، در قالب اهمیت دادن به ارزش‌های محلی و ملی، باید بتواند از طریق برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و اجتماعی، به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه‌ پاسخ دهد تا از این طریق، ایده‌ها، افکار و آداب و رسوم ملی و بومی جامعه‌ خود را، در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه‌های ملی و بومی در عصر حاضر، همپای سایر فرهنگ‌های جوامع موثر در جهان اشاعه دهد. توسعه‌ فرهنگی را می‌توان نتیجه و حاصل توسعه‌ عمومی دانست.

می‌توان گفت رفتارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در نهادهای یک جامعه تثبیت شده‌اند، نقش عظیمی در فرآیند توسعه‌ آن جامعه ایفا می‌کنند. بدیهی است که نمی‌توان بدون اعتنا به این مقوله‌ مهم، به دنبال ایجاد تغییراتی در ابعاد مختلف جامعه بود؛ چراکه هرگونه تغییر و تحول در تمامی ابعاد جامعه، اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، منوط به نوعی پذیرش فرهنگی در جامعه است.

بنابراین بدون ایجاد بستر مناسب فرهنگی نمی‌توان به دنبال تحقق توسعه در ابعاد دیگر جامعه بود.

در این میان مناطق آزاد ایران، به عنوان بخشی از زنجیره جهانی مناطق آزاد اما به صورت ایرانیزه شده که دارای سکنه بومی و غیربومی بوده و هر کدام از فرهنگ، آداب و سنن ویژه‌ای برخوردارند، طی ۳۰سال گذشته اهتمام ویژه خود را بر روی توسعه زیرساخت‌های اقتصادی و عمرانی معطوف نمود‌ه‌اند؛ این در حالی است که توجه به ظرفیت‌های فرهنگی و بومی در اغلب مناطق آزاد مغفول مانده و این موضوع چالش‌های متعددی را برای متولیان امر در هر یک از مناطق به وجود آورده است.

وجود سنت‌های ریشه‌دار کهن که دارای جذابیت‌های بیشماری برای گردشگران داخلی و خارجی می‌باشد و همین طور قرابت‌های فرهنگی با کشورهای همسایه مناطق آزاد ایران، بسترهای بکری را جهت ایجاد درآمدهای ارزی و ریالی فراهم نموده که نیازمند توجه در کنار برنامه‌ریزی برای بهره‌مندی از این موهبت‌های خدادادی جغرافیایی و تمدنی است.

به همین منظور با معاونین فرهنگی، اجتماعی و گردشگری سازمان‌های مناطق آزاد به گفت‌وگو نشستیم که در ذیل می‌خوانید.

 

سعید پورعلی معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان منطقه آزاد کیش:

تبدیل فعالیت‌های فرهنگی به ارزش فرهنگی و اقتصادی در مناطق آزاد

اصطلاح «فرهنگ» چه در مفهوم انسان شناختی که شامل ارزش‌ها و سنت‌های مشترکِ یک جامعه معنا شود و یا به مفهوم کارکردی‌تر آن تجربیات هنری‌، اقتصاد خلاق و…، دلالت بر یک عمق آشکار دارد که می‌تواند فعالیت‌های فرهنگی را به ارزش فرهنگی و اقتصادی ارتقاء دهد. همین ارزش فرهنگی سبب می‌شود که در بعد اقتصادی نیز ارزش پیدا کند؛ گرچه در جامعه‌، فرهنگ ارزش‌های متفاوتی دارد.

مناطق آزاد برای تسهیل و توسعه صادرات و جذب سرمایه‌های خارجی و گردشگری در کشورهای جهان به وجود آمده‌اند. این مناطق یک مجتمع شهری را با فعالیت‌های فرهنگیِ بخش‌های مختلف آن، یکی از مؤلفه‌های اقتصاد منطقه و کارکرد اجتماعی را نیز توصیف می‌کنند.

شهرهایی که به عنوان منطقه آزاد انتخاب می‌شوند باید بر مبنای یک زیرساخت فرهنگی و اجتماعی محکم باشند تا به واسطه تسهیلات و امکانات فرهنگی‌، علاوه بر اشتغال نیروهای محلی و جذب سرمایه‌گذارها، بتوانند از نیروهایی غیرمحلی بدون تنش استفاده و کسب درآمد کنند.

مناطق آزاد، علاوه بر زیرساخت‌های سخت‌افزاری مانند ساختمان، خیابان یا فاضلاب شهری، نیاز به زیرساخت‌های نرم یا فرهنگی دارد. در واقع پویایی این مناطق وابسته به زیرساخت‌های ترکیبی سخت و نرم است تا بتواند علاوه بر تولید درآمد و ایجاد شغل، درآمدهای ارزی مناطق حاصل از صادرات را افزایش و به تنوع فرهنگی و توسعه انسانی نیز کمک کند.

مناطق آزاد برای این که بتوانند به یک قطب اقتصادی در کشور تبدیل شوند، نیاز به برندهای ویژه‌ای دارند. بعضی از مناطق گردشگری جهان، برند خلاق فرهنگی را برگزیده تا از این راه به عنوان یک منطقه متفاوت و متمایز برای جذب سرمایه‌گذار و گردشگر معرفی شوند.

برای انتخاب برند خلاق فرهنگی لازم است در مناطق آزاد از پتانسیل و توانایی فرهنگ محلی در جذب سرمایه‌گذاری استفاده شود و این اتفاق زمانی میسر می‌شود که فرهنگ‌های بومی را در زمینه هنرهای نمایشی خلاق، میراث و صنایع فرهنگی، اعم از عمومی و متعلق به شخص، به اقتصادی تبدیل کرد.

«اقتصاد فرهنگی»، برای استفاده از فرهنگ در بخش اقتصاد‌، باید به سازمان اقتصادی بخش فرهنگی، رفتار تولیدکننده‌ها، مصرف‌کننده‌ها و دولت ها بپردازد.

مردم بومی یک منبع حیاتی و انتقال دهنده فرهنگ خلاق گذشتگان در مناطق آزاد هستند، لذا بایستی از خلاقیت‌ها، منابع طبیعی و دسترسی به بازار صنایع بومی استفاده کرد. بسیاری از شهرهای مناطق آزاد، از پتانسیل خلاقیت بومیان در راه‌های مختلف استفاده می‌کنند.

برخی مناطق از مکان‌های قدیمی منطقه برای یادآوری فرهنگ و تجربه‌های فرهنگی ساکنان برای  بازدیدکنندگان استفاده می‌نمایند. این کار از طریق به نمایش درآوردن خانه‌های بومی و عرضه میراث فرهنگی از طریق فعالیت‌های فرهنگی در این مناطق انجام می‌شود.

برخی از اینها به صورت جشنواره‌های بومی به هویت کل منطقه شکل می‌بخشند و برخی نیز به دنبال صنایع دستی و فرهنگی گسترده‌تر شده و شغل و درآمد ایجاد کرده و به عنوان مراکزی برای رشد منطقه‌ای عمل می‌کنند. در موارد دیگر، با نگرش به ظرفیت‌های هنری، فرهنگی و طبیعی منطقه، تقویت هویت فرهنگی و ارتقای انسجام اجتماعی آن، قابلیت‌های زیستی شهر نیز بهبود می‌یابد.

مشارکت در بخش فرهنگ بومی به شکوفایی اقتصاد بومی منطقه‌ها‌، برحسب مشارکت مستقیم این بخش در خروجی‌ها، ارزش افزوده، درآمد، اشتغال و غیره تاثیر می‌گذارد. زیرا مشارکت در ارائه فرهنگ بومی که در مقیاس کوچک انجام می‌شود، اغلب به صورت خانوادگی است. صنایع دستی، بازسازی مکان‌های تاریخی و قدیمی برای بازسازی جوامع در حال توسعه بسیار مناسب هستند و علاوه بر تولید، اشتغال، تعهدات اجتماعی و خانوادگیِ افراد، سطح اعتمادسازی را بالا می‌برد.

این مشارکت به صورت مستقیم؛ با درآمدهای ناشی از گردشگران و لذت بردن از جاذبه‌های فرهنگی منطقه روبه‌رو می‌شود. به علاوه، این مناطق که یک زندگی فرهنگی فعال دارند، موجب جذب سرمایه‌گذارها از انواع صنایع مورد علاقه گردشگران می‌شوند، زیرا سرمایه‌گذاران در مناطقی که دارای محیط و حال و هوای فرهنگیِ پویایی دارند، تمایل بیشتری به سرمایه‌گذاری دارند.

آداب و سنن در مناطق آزاد گردشگری، به ویژه برای گردشگران فرهنگی که به صورت گروهی سفر می‌کنند، چون بیشتر به جنبه‌های میراث فرهنگی و بومی و آگاهی از فرهنگ منطقه توجه دارند، جذابیت بیشتری دارد.

شالوده فرهنگ هر کشوری را دانش سنّتی آن تشکیل می‌دهد که مظاهر فرهنگی آن در موسیقی، جشن‌ها، شعرها، قصه‌ها، تصویرهای گذشته آن سرزمین و مردم آن تعلق دارد.

این دانش می‌تواند به عنوان یک منبع فرهنگی غنی به شکل الگوهای سنّتی لباس، فرش، موسیقی، کارهای هنری، ادبیات، هنرهای نمایشی، صنایع دستی و… تبدیل به دو نوع کالای صادراتی و خدماتی برای جذب سرمایه‌گذار و گردشگر شود. چون این نوع کالاها از پتانسیل اقتصادی برخوردارند و بیشتر متقاضیان آنها بیشتر مشتریان محلی و گردشگران فرهنگی می‌باشند، می‌تواند وارد کانال‌های تجارت بین‌المللی شوند و به سایر کشورها صادر گردند.

این ارتباط و تبدیل دانش سنّتی، فرهنگ، هنر به اقتصاد را می‌توان با ارائه جشنواره‌های فرهنگی درون مناطق آزاد به نمایش در‌آورد.

از دیدگاه سیاستی نیز، توجه به ارزش‌های فرهنگی مناطق آزاد می‌تواند به موازات ارزش اقتصادی از طریق تولید صنایع و احیای فرهنگ بومی در خدمت اهداف فرهنگی کشور قرار گیرد و به موازات اهداف اقتصادی دولت پیگیری شود. چون صنایع فرهنگی طیفی از صنایع نرم با کارکردهای اجتماعی تعریف شده و مشخص هستند و بیش از هر صنعت دیگری می‌توانند مولد ارزش افزوده اقتصادی باشند.

صنایع برای تولید کالا نیاز به مواد اولیه طبیعی و معدنی دارند، اما صنایع فرهنگی از برون‌دادهای فکری و ذوقی انسان‌هایی که دارای ماهیت فرهنگی دارند، استفاده می‌کنند. در نتیجه این کالاهای فرهنگی برخلاف سایر کالاها، ارزش فیزیکی و مادی ندارند، و ارزش واقعی آنها برحسب محتوای آنها تعیین می‌شود.

یکی دیگر از منافع احیای فرهنگ بومی‌، انطباق فرهنگی تعداد زیاد مهاجرینی است‌، که در نتیجه ایجاد و توسعه، به شهرهای مناطق آزاد آمده و به صورت پراکنده و در حاشیه‌های شهر اسکان دارند.

لذا برای جلوگیری از تداخل توسعه ناشی از منطقه آزاد با محتوای طرح جامع و عدم نارسایی در خدمات منطقه‌ای‌، اگر به اشتغال و فرهنگ بومیان صدمه‌ای وارد نشود، با مهاجرین به صورت مسالمت‌آمیز زندگی خواهند کرد.

 

مهدی خلف‌خانی معاون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری سازمان منطقه آزاد ماکو:

زیست‌پذیری فرهنگی و توسعه مناطق آزاد

مناطق آزاد تجاری-‌صنعتی با رژیم حقوقی متفاوت از واحدهای تقسیمات کشوری، با هدف تسریع در توسعه مناطق ایجاد شده‌اند. درست است که در ماده‌(۱) قانون چگونگی اداره مناطق آزاد از واژه توسعه فرهنگی ذکری نشده است، با این حال خلاء موجود با بند‌(ج) ماده‌(۴) همین قانون رفع گردیده است.

مطابق همین ماده، هیات وزیران مسئولیت تصویب برنامه‌های عمرانی، فرهنگی، بودجه سال و عملکرد صورت‌های مالی سازمان را برعهده دارد.

این ماده در واقع ابهام و کاستی ماده‌(۱) قانون مزبور را رفع و داشتن برنامه فرهنگی در مناطق آزاد را مورد تاکید قرار داد و در واقع تسریع در امور زیربنایی، عمرانی و اقتصادی و ارتقاء شاخص‌های فرهنگی در مرکز فعالیت سازمان‌های مناطق آزاد قرار گرفت.

پیرو ماده مذکور، قانونگذار در ماده‌(۱۰) اصلاحی‌۲۲/۸/۱۳۷۵ سازمان هر منطقه را مجاز ساخت تا با تصویب هیات وزیران در مقابل خدمات شهری، تسهیلات بهداشتی، امور فرهنگی، ورزشی و رفاهی از اشخاص حقیقی و حقوقی فعال در درون منطقه عوارض اخذ نمایند و این گام پیش رونده در ایجاد رژیم تکمیلی حقوقی جامع در مناطق آزاد بود.

بدین ترتیب مطابق اقدامات تنقیحی صورت گرفته، مناطق آزاد دارای مسئولیت در اجرای برنامه‌های فرهنگی گردیدند و لذا با نص صریح ماده‌(۱۰) قانون مارالاشاره توانستند ضمن توجه به فرهنگ به عنوان بنیاد توسعه، از امور فرهنگی و اقتصاد فرهنگی برای اداره واحد جدیدالتاسیس کسب درآمد نمایند.

این امر با گام مهم کمیسیون فرهنگی دولت و با تصویب منشور راهبردی فرهنگی مناطق آزاد در ۱۳/۹/۱۳۹۵ تکمیل گردید. مطابق منشور مذکور، توسعه ساحت‌های فرابخشی و میان‌بخشی و بخش فرهنگ در دستور مناطق و از الزامات فعالیت‌های سازمان های مناطق آزاد قرار گرفت.

گام بلند و راهبردی این منشور در بند‌(۱) تا (۵) ماده‌۴ (الزامات) تجلی یافت. بدین ترتیب ضرورت انتخاب یکی از اعضای هیات مدیره سازمان از چهره‌های شاخص و اثرگذار در حوزه فرهنگی و اجتماعی (بند‌۱ ماده‌۴) و ضرورت اختصاص ۱۰درصد از درآمد هر منطقه در هر سال برای تحقق برنامه‌های فرهنگی، اجتماعی و گردشگری (بند‌۳ ماده‌۴) مورد تاکید قرار گرفته و قانونگذاران بدین ترتیب به اهمیت فرهنگ در توسعه منطقه صحه گذاردند.

با توجه به این مقدمه، سوال این است که چرا فرهنگ از اهمیت برخوردار است؟ قبل از طرح دیدگاه در این خصوص، مقدمه کوتاهی درخصوص فرهنگ ذکر و در ادامه به نقش و اهمیت فرهنگ در توسعه مناطق آزاد می‌پردازیم.

امروزه کارکرد فرهنگ و فعالیت‌های فرهنگی بر کسی پوشیده نیست، فرهنگ مجموعه باورها، ارزش‌ها، هنجارها و سنن غالب در جامعه است. فرهنگ از یک طرف، لایه سخت فکری شامل هنجارها، سنن و ارزش‌ها است که طی زمان شکل گرفته و  به آرامی تغییر نمی‌کنند.

از این منظر لایه سخت محسوب می‌شود و به تندی تغییر نمی‌کند و باید به مرور زمان دستخوش دگرگونی گردد.

از طرف دیگر، لایه نرم، اندیشه انسان است، از این بابت که جسم نیست و ذیل محسوسات قرار نمی‌گیرد. نکته مهم اینکه به عنوان یک اصل، توسعه و عدم توسعه و رونق هر جامعه به نوع نگرش و باورهای مردم پیوند خورده است.

این موضوع علمای اجتماعی و فرهنگ را به بررسی تاثیر عوامل فرهنگی در توسعه سوق داده است. فرهنگ از یک طرف موتور پیشران است. فرهنگ توسعه خواه به توسعه منجر می‌گردد و فرهنگ‌های ایستا به عدم تحرک اجتماعی و حتی مرگ توسعه منجر می‌گردند.

این موضوع از دهه‌۱۹۶۰ میلادی منجر به شیفت پارادایمی از اقتصاد به نقش فرهنگ در توسعه شد و از این زمان بوده که علما به فرهنگ متمرکز و از تاثیرات جدی آن بر توسعه صحبت نمودند.

حال سوال این است که چگونه فرهنگ، توسعه را رقم می‌زند؟ در پاسخ به این موضوع به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

الف) از بعد ذهنی، فرهنگ توسعه‌خواه جوامع را به تفکر سوق می‌دهد و برعکس، فرهنگ ضدتوسعه به سکون فکری منجر شده است.

ب) فرهنگ توسعه‌خواه، تحول‌خواه است و فرهنگ‌های ضدتوسعه، ضدتحول و کورکورانه از ایستایی دفاع و در مقابل هر حرکتی سدبندی می‌کنند.

ج) فرهنگ توسعه‌خواه، صلح‌طلب و خواهان دوستی و آشتی است و لذا سیالیت فرهنگی و نسبیت فرهنگی را می‌پذیرد و از تحمیل گریزان است. بدترین نوع تحمیل‌ها، تحمیل سخت‌افزاری و نرم‌افزاری ارزش‌ها به دیگران است. فرهنگ‌های ضدتوسعه از ابزارهای نرم و سخت برای غالب‌سازی و تفوق خود به دیگران استفاده می‌کنند.

د) فرهنگ ضدتوسعه مخالف هرگونه تغییر در محسوسات و غیرمحسوسات است و به آب غیرجاری شبیه است که با ایستایی خود به افول می‌گراید.

با این مقدمه مختصر، درخصوص اهمیت فرهنگ و نقش آن در توسعه مناطق آزاد، باید گفت: هشت منطقه آزاد تجاری-‌صنعتی کشور یا در حوزه خلیج فارس و یا در مرزهای شمالی کشور ایجاد شده‌اند و تقریبا بخش اعظم مرزهای ایران در شمال (انزلی، ماکو و ارس) و در جنوب کشور (چابهار، قشم، اروند و کیش) را پوشش داده‌اند. به غیر از منطقه آزاد فرودگاه بین‌المللی امام خمینی(ره)، همه این مناطق در مرز و در خط مرزی مستقر هستند.

لذا از یک طرف این مناطق هم در معرض فرهنگ‌های کشورهای مجاور قرار دارند و از سوی دیگری می‌توانند در انتقال فرهنگی و یا تعاملات فرهنگی بین کشورها موثر عمل نمایند. از این منظر مناطق آزاد مکان‌هایی  برای جذب ارزش‌ها و فرهنگ‌های بین‌المللی هستند و یا در جذب فرهنگ‌های بین‌المللی  نقش ایفا می‌کنند و یا آن را تسریع می‌نمایند.

از سوی دیگر، مناطق آزاد محلی برای انتقال فرهنگ ملی و مکانی برای ایفای مسئولیت‌های مرتبط به دیپلماسی فرهنگی کشور می‌باشند؛ لذا از این باب، مناطق آزاد بسیار مهم تلقی می‌گردند.

مطابق قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری-‌صنعتی ج.ا.ا مصوب‌(۷/۶/۷۲)، تسهیلات ویژه‌ای برای ورود و خروج کالاها، خدمات و اتباع خارجی در مناطق آزاد فراهم شده است. ازجمله این تسهیلات، محدودیت‌های ویزایی بسیار پایین در منطقه و نیز عوارض گمرکی و سایر امتیازات است که این مناطق را از سرزمین اصلی مجزا و متمایز نموده است.

از این باب، مناطق آزاد را به محلی برای ورود کالا و انسان تبدیل نموده است که می‌تواند موضوع فرهنگ و انسان اندیشه‌ورز فرهنگی باشد. از این منظر ضروری است فرهنگ و تاثیر آن بر مناطق آزاد را از جوانب متعدد مورد تدقیق و بررسی قرار داد.

مهم‌ترین نقش فرهنگ در مناطق را می‌توان در چند موضوع و محور اساسی مورد بحث قرار داد که شامل «نقش فرهنگ در سرمایه‌گذاری‌ها»، «نقش فرهنگ کار در جلب سرمایه‌گذاران»، «نگرش به دیگری» و «مصروفات فرهنگی» می‌باشد که در ذیل به بررسی آنها می‌پردازیم:

فرهنگ و سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی

بارزترین نقش فرهنگ در تاثیرات آن، در جذب سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی است. سرمایه‌گذاران با ارزیابی فاکتورهای متعدد اقدام به انتقال سرمایه به مناطق می‌نمایند.

درست است که مهم‌ترین فاکتور در سرمایه‌گذاری‌ها، چگونگی تامین امنیت سرمایه و نیز برآورد دقیق از سودآوری فعالیت‌ها و دسترسی به بازارهای داخلی و بین‌المللی است، با این حال، ذهنیت نسبت به مکان‌ها که امری است فرهنگی، به عنوان فاکتور مهم ارزیابی انتقال سرمایه محسوب می‌گردد.

لذا در ارزیابی‌های بنیادین، عوامل اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی را در ارزیابی‌های سرمایه‌گذاران حائز است.

فرهنگ کار  و سرمایه‌گذاری‌های خارجی و داخلی

موضوع مهم بنیادین در بحث سرمایه‌گذاری‌ها، ارزیابی سرمایه‌گذار از فرهنگ کار محلی است که قرار است سرمایه خود را به آن منتقل نماید. نوع نگرش به کار و اشتغال غالب در منطقه، عامل موثری بر میزان توجه سرمایه‌گذاری‌ها به شمار می‌روند.

میزان مهارت نیروی انسانی، عادت به کارهای منظم، معیشت بومی، نوع شغل و عادات شغلی می‌تواند در میزان پذیرش سرمایه‌گذاران و یا پذیرش توسط سرمایه‌گذاران موثر باشند. سرمایه‌گذاران، فاکتور نیروی انسانی که اعم از مهارت و فرهنگ کار است را در انتقال پول به مناطق ارزیابی می‌نمایند. لذا در بررسی‌های توسعه، سرمایه‌ها به مناطقی سوق یافته است که فرهنگ کار مناسب و منظم‌تری را به نمایش گذاشته‌اند.

نگرش به غیربومی و خارجی و جلب سرمایه‌گذاری‌ها

نگرش به خارجی و غیربومی و به عبارت نگرش به دیگری از عوامل بسیار مهم برای ارزیابی بنیادی مکان‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری است. عدم پذیرش فعالیت دیگری (غیربومی و خارجی)، ضدتوسعه و مانع جدی سرمایه‌گذاری و عامل دفع کننده سرمایه‌گذار می‌باشد.

بومی‌گرایی و محل‌گرایی افراطی، ضدسرمایه‌گذاری است. پذیرش غیربومی توانمند که سرمایه و مهارت خود را به منطقه منتقل می‌نماید، موضوع فرهنگی است که در آنالیز فرهنگی سرمایه‌گذاری مورد بررسی و بحث جدی است.

مصروفات فرهنگی در مناطق آزاد

موضوع مهم و راهبردی در تمامی نظام‌ها، مدیریت مصرف اعم از مصروفات مادی و معنوی و حتی رسانه‌ای عموم مردم است. دولت‌ها، جامعه اطلاعاتی به قول آنتونی گیدنز هستند و حفظ ارزش‌ها از اهمیت ویژه برای دولت‌ها برخوردار می‌باشد.

در این زمینه، مناطق آزاد به دلیل استقرار استراتژیک آنها در مناطق مرزی، نقش مهمی در مدیریت مصروفات فرهنگی ایفا می‌نمایند. ورود بی‌رویه کالاهای ناقل آثار و ارزش‌های فرهنگی متفاوت، منجر به تضادهای عمیق در ارزش‌های بنیادین جامعه می‌شود؛ به همین دلیل حفظ و استقرار حاکمیت رژیم فرهنگی مورد هدف، مورد عنایت ویژه تمامی نظام‌ها است.

از این منظر، آنچه تولید می‌شود، آنچه وارد می‌شود (کالا و انسان)، موضوع فرهنگی است و لذا مناطق آزاد مکانی برای اعمال مدیریت‌های فرهنگی هستند.

 

یوسف داداش‌زاده معاون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری سازمان منطقه آزاد ارس:

انتقال پیام فرهنگی به مخاطب، از طریق صنایع فرهنگی

آنچه که در نگاه اول به اهداف اصلی مناطق آزاد بدست می‌آید، توجه به موضوع سرمایه‌گذاری، تولید و اشتغال نیروی انسانی و عمران و آبادانی، صادرات و در یک کلام توسعه اقتصادی است؛ اما قانونگذار و سیاستگذاران ایجاد مناطق آزاد با علم بر اینکه توسعه اقتصادی بدون توجه به توسعه فرهنگی و اجتماعی که بستر توسعه را در سایر بخش‌ها فراهم می‌کند امکان‌پذیر نیست، توجه ویژه‌ای به بخش فرهنگ و هنر در این مناطق داشته‌اند.

بنابراین توجه به نقش صنایع فرهنگی در توسعه مناطق آزاد از دو جنبه قابل بررسی است:

توسعه فرهنگی

جنبه اول، همانا نقش محلی و منطقه‌ای آن در بستر فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و هنری است. به عبارتی دستیابی به سرمایه اجتماعی در منطقه آزاد که در جغرافیای خاصی از کشور که اغلب در مناطق محروم و مرزی واقع شده‌اند و لازم است جهت تحقق توسعه‌ای درون‌زا و برون‌نگر، به ارتقای سرمایه اجتماعی همت گماشت.

بدیهی است، این موضوع از مسیر سیاستگذاری و تمرکز بر تامین زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی، توسعه و نظارت بر فعالیت‌ها، آموزش و توانمندسازی اهالی در راستای بازار کار و در مسیر توسعه منطقه و… می‌گذرد.

توسعه اقتصادی

جنبه دوم که هم‌راستا با نقش منطقه‌ای صنایع فرهنگی و خلاق متصور است، به ویژگی اقتصادمحور بودن آنها است.

صنایع فرهنگی در تعریف گونه‌هایی از صنعت هستند که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی می‏پردازد که ماهیت فرهنگی دارند با این تفاوت که ماده اولیه تولیدات در این صنایع، از احساسات و تراوش‌های ذهنی افراد خلاق و اصحاب فرهنگ گرفته می‏شود و آنچه ارزش تولیدات و خدمات فرهنگی است، محتوای آنها است.

با این ویژگی، این صنایع هم تمدن‌ساز هستند و در عین حال ویژگی اقتصادی صنعت بودن را به همراه دارند.

بنابراین با تعریفی که عنوان شد، توسعه صنایع فرهنگی و خلاق دقیقا در راستای اهداف اولیه مناطق آزاد بوده و توجه ویژه به این بخش می‌تواند موجب رونق و شکوفایی اقتصادی و سرمایه‌گذاری و در نهایت تحقق اهداف مناطق آزاد شود.

ویژگی مهم دیگری که صنایع فرهنگی را از سایر صنایع متمایز می‌نماید، ارزش افزوده ایجاد شده است که قابل مقایسه با سایر صنایع نیست. به دلیل خلاقانه بودن این صنایع، شاهد ارزش افزوده بسیار بالایی هستیم که می‌تواند منجر به رشد اقتصادی شود؛ به طوری که صنایع فرهنگی در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، تقریبا جایگاه اول را از نظر اقتصادی به خود اختصاص داده است.

اشتغال

یکی از اهداف اولیه و بسیار مهم مناطق آزاد، توسعه اشتغال است. باید توجه داشت که میزان سرمایه‌گذاری لازم برای ایجاد یک شغل مستقیم در سایر صنایع نسبت به صنایع خلاق بسیار زیاد است و تنوع صنایع فرهنگی و خدمات گسترده ناشی از آن باعث اشتغال‌زایی در زمینه‌های مختلف می‌شود.

توسعه صادرات و گردشگری

با ویژگی‌هایی که از صنایع خلاق ذکر شد، تولیدات این صنایع ضمن تمدن‌ساز بودن و انتقال پیام فرهنگی به مخاطب داخلی و خارجی، قابلیت صادرات داشته و ضمن کمک به دیپلماسی فرهنگی کشور در جهان، ارزآوری قابل توجهی نیز دارند.

بخش اعظم تولیدات در عرصه هنرهای موسیقایی، سینمایی، نمایشی و… به واسطه رشد تکنولوژی‌های ارتباطی در دهه‌های اخیر، مرزهای سرزمینی کشورها را درنوردیده و این صنایع را در دنیا متحول کرده است.

این موضوع ضمن اینکه بستر بسیار خوبی برای صنایع خلاق ایران می‌باشد، در عین حال فضای رقابتی سختی را بر این عرصه حاکم کرده است. وجود فرهنگ‌های متنوع در کشور به ویژه در مناطق آزاد، ناشی از سابقه تاریخی و فرهنگی آنها جذابیت‌های بی‌نظیری را برای مخاطبان داخلی و خارجی محصولات صنایع فرهنگی ایجاد می‌نماید که می‌تواند در خدمت توسعه صادرات و توسعه گردشگری تاریخی و مذهبی و… قرار گیرد.

وجود ده‌ها بنای تاریخی زیبا از برش‌های مختلف تاریخ یک هزار سال گذشته در ارس و صدها آداب، سنن، لباس، غذا و ظرفیت‌های فرهنگی جذاب دیگر ظرفیتی برای توسعه در این بخش‌ها است.

در همین راستا یکی از اقدامات مهم منطقه آزاد ارس توجه به موضوع آیین‌های محلی و بازی‌های محلی است تا با تمرکز بیشتر بر احیای آنها، زمینه‌ساز اقتصادی شدن آنها را فراهم بیاورد. توسعه خانه‌های بوم‌گردی که مبتنی بر معماری، طراحی، موسیقی و غذا و تمامی شاخص‌های فرهنگی بومی منطقه ارس می‌باشند، در همین جهت بوده است.

 

سیدحجت مهدوی‌سعیدی معاون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری سازمان منطقه آزاد انزلی:

صنایع فرهنگی، پنجره‌ای‌ جدید برای خروج از اقتصاد فعلی کشور

پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است طی مقدمه‌ای ضمن تعریفی کوتاه از صنایع فرهنگی به اهمیت و ضرورت توجه به صنایع فرهنگی در عرصه اقتصاد کشور پرداخته شود‌.

صنایع فرهنگی گونه‌ای از صنعت است که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی میپردازد که ماهیت فرهنگی دارند و مخاطب آنها جنبه‌ها و ابعاد فرهنگی فرد و جامعه است. از آنجایی که تولید محصولات و خدمات فرهنگی بر خلاقیت، مهارت، دانش و استعداد تولیدکنندگان آن استوار است، صنایع فرهنگی را صنایع خلاق نیز می‌نامند.

صنایع فرهنگی، اولین بار توسط تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر، از نظریه‌پردازان مکتب فرانکورت، در کتاب دیالکتیک روشنگری تحت عنوان صنعت فرهنگ و فرهنگ توده مطرح شد. به زعم آدورنو و هورکهایمر، صنایع فرهنگی باعث عمومی شدن محصولات فرهنگی در جامعه می‌شود.

این صنایع می‌توانند هم کارکردهای مثبت داشته باشند و هم کارکردهای منفی. یعنی هم می‌تواند باعث تخریب ارزش‌های فرهنگی و بومی جامعه شود که تحت عنوان تهاجم فرهنگی یاد می‌شود و هم می‌تواند کالاها و محصولاتی تولید کند که باعث تقویت بنیان‌های ارزشی و فرهنگی یک جامعه شود.

صنایع فرهنگی از شاخه‌های مختلفی تشکیل شده است، که هر شاخه به انواع گوناگونی از صنایع فرهنگی تقسیم می‌شود:

– صنایع فرهنگی هنری: شامل سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی، نمایشگاه‌های هنری، مد و طراحی لباس، طراحی دکوراسیون، صنایع دستی و پویانمایی؛

– صنایع فرهنگی چندرسانه‌ای: شامل ماهواره، رادیو، تلویزیون، وب سایت‌های اینترنتی و تبلیغات؛

– صنایع فرهنگی مکتوب: شامل کتاب‌ها، نشریات و روزنامه‌ها؛

– صنایع فرهنگی سرگرمی: شامل موزه‌داری، جشنواره‌ها، تفریحات، گردشگری، اسباب‌بازی و بازی‌های رایانه‌ای.

در عین حال ویژگی‌های صنایع فرهنگی در دوبعد فرهنگی و صنعتی قابل بررسی است که در بعد فرهنگی می‌توان به ویژگی‌های ذیل اشاره نمود‌:

– ماده اولیه تولیدات در صنایع فرهنگی، از احساسات و تراوش‌های ذهنی افراد خلاق و اصحاب فرهنگ نشأت گرفته می‌شود و آنچه ارزش تولیدات و خدمات فرهنگی را رقم می‌زند، محتوای آنها است که یک پیام فرهنگی را به مخاطبان خود انتقال می‌دهد.

– صنایع فرهنگی در زمره صنایع نرم قرار می‌گیرد؛ اما معمولا از طریق یک رسانه یا ابزار انتقال می‌یابد که ممکن است سخت‌افزاری باشد. بنابراین در صنعت فرهنگی باید بین محتوای فرهنگی و ابزار انتقال تفاوت قائل شد‌.

– صنایع فرهنگی، هویت‌بخش هستند. هویت فرهنگی ملت‌ها و تمدن‌ها جز از طریق صنایع فرهنگی با هیچ صنعت دیگری نمی‌تواند به سایرین معرفی شود.

همچنین در مقام مقایسه و تطبیق بین محصولات فرهنگی با مصنوعات تجاری می‌توان بر این نکته تاکید نمود که از باب وجه افتراق، محصول فرهنگی-‌هنری‌، بازتاب دهنده اندیشه، باور و شرایط فرهنگی خاص است و هدف از عرضه آن، انتقال پیامی مشخص است که منبع پیام فرهنگ خاص می‌باشد.

این در حالی است که محصول تجاری هدفی دیگر را تعقیب می‌کند؛ کالای تجاری تابعی از سلیقه و نیاز مشتری است؛ کالای تجاری اگر متقاضی نداشته باشد، تولید نمی‌شود و در هر صورت، ویژگی‌های آن را طرف متقاضی تعیین می‌کند.

در عین حال، وجه اشتراک محصول «فرهنگی» و «تجاری‌» این است که هر دو باید به گونه‌ای عرضه شوند که رغبت و میل متقاضی (‌دریافت‌کننده پیام یا مصرف‌کننده کالا) را برانگیزند تا خریدار حاضر شود هزینه خرید آن را بپردازد‌.

از آنجایی که صنایع فرهنگی در صورت توجه و حمایت می‌توانند به عنوان بازویی قوی به مدد اقتصاد کشور درآیند، لذا شناخت و احصاء ویژگی‌های صنایع فرهنگی در بعد صنعتی بسیار حائز اهمیت است. در این راستا برخی از ویژگ‌های صنایع فرهنگی عبارتند از‌:

– فعالیت‌های فرهنگی آنگاه می‌توانند مصداق صنایع فرهنگی باشند که فعالیت‌ها و فرآیندهای جاری در آنها براساس شیوه‌های صنعتی مدرن انجام شوند‌.

– در صنایع و فعالیت‌های فرهنگی، مانند دیگر صنایع باید انگیزه و هدف اقتصادی نیز داشت تا در زمره صنایع فرهنگی قرار گیرد.

– در صنایع فرهنگی مانند سایر صنایع، تولید باید به صورت انبوه صورت گیرد‌.

– فناوری، زیربنای صنایع فرهنگی است. فناوری ابزار تولید است و برای طراحی و تولید محصولات و خدمات فرهنگی به این ابزار نیاز است.

ذکر این نکته حائز اهمیت فراوان است که صنایع فرهنگی در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، تقریبا جایگاه اول را از نظر اقتصادی به خود اختصاص داده است. به مثال‌های ذیل توجه شود‌:

– در قاره آمریکا، اقتصاد ایالات متحده در سیطره صنایع فرهنگی (صنعت هالیوود) است. فرهنگ در کشور کانادا بخش پویای اقتصاد آن است. در سند استراتژی تجارت جهانی کانادا در سال۲۰۰۵ آمده است: ما در صنایع مختلف ترجیح می‌دهیم عمدتا تولیدکننده و صادرکننده باشیم تا واردکننده محض، اما در صنایع فرهنگی ضرورت دارد که ما واردکننده نباشیم. واردکننده و مصرف‌کننده فرهنگ دیگران بودن به هیچ‌وجه پذیرفتی نیست‌.

– در اروپا، صنایع فرهنگی دچار تحولات زیادی شده است. به عنوان مثال در فرانسه، وسعت تولیدات در زمینه‌های کتاب، فیلم و انواع محصولات فرهنگی به طور مداوم از افزایش برخوردار بوده و تولید و توزیع این محصولات در این کشور وجهه بین‌المللی یافته است.

صنعت تبلیغات در انگلستان بزرگترین بازار اروپایی این صنعت بوده است و انگلستان، تصمیم دارد به قطب اصلی توسعه صنایع فرهنگی در قاره اروپا تبدیل شود.

– در آسیا و اقیانوسیه، چینی‌ها در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به صنایع فرهنگی داشته‌اند و طرح‌های گسترده‌ای برای آن ریخته‌اند. حوزه فرهنگی کره جنوبی دارای اقتصادی پویا است. بیشترین درآمد کشور هند در حوزه‌های سینما و تولید نرم‌افزارهای رایانه‌ای می‌باشد. سرمایه‌گذاری بر روی صنایع تفریحی و فرهنگی ازجمله مهم‌ترین اولویت‌های فرهنگی دولت استرالیا محسوب می‌گردد‌.

– حتی در آفریقا، کشور آفریقای جنوبی، دارای استراتژی‌های جدی و مطالعه شده در حوزه صنایع فرهنگی است.

با توجه به نمونه‌‌های فوق مشاهده می‌کنیم که کشورهای پیشرفته، در صنایع فرهنگی پیشتاز هستند؛ اما بسیاری از کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران با این که پتانسیل بالایی در صنایع فرهنگی دارند، به رغم میراث فرهنگی غنی و استعدادهای فرهنگی سرشار، عمدتا بازیکنان حاشیه‌ای این عرصه می‌باشند‌.

ازجمله راهکارهای دولت‌ها برای ایجاد رشد، توسعه، تعادل و برابری در سطح جوامع تحت امر، اتخاذ سیاست‌های توسعه منطقه‌ای است.

کوشش‌های آگاهانه و عمدی که از سوی حکومت برای ایجاد تغییر در توزیع فضایی پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی، از قبیل جمعیت، درآمد، درآمدهای دولت، تولید و انواع کالا و خدمات، تسهیلات حمل و نقل و سایر زیرساخت‌های اجتماعی و حتی قدرت سیاسی انجام می‌شود.

تئوری‌های گوناگونی در ارتباط با توسعه منطقه‌ای انگاشته شده است، که تئوری‌هایی همچون نظریه مرکز-پیرامونی جان فریدمن، نظریه اگروپیلتین (منظومه کشت شهری) متعلق به فریدمن و ویوور، قطب رشد پرو، مراکز رشد میسرا، نظریه رخنه به پایین یا منطق لوئیس، تئوری توسعه بر پایه صادرات و تئوری بخشی، نظریه صادرات یا نظریه کالاهای اساسی، راهبرد نیازهای پایه، رشد نامتعادل هیرشمن ازجمله آنها به شمار می‌آید.

این نظریات در تلاش هستند تا با ارائه راهکارهایی به توسعه منطقه‌ای کمک کرده و بستر توسعه و پیشرفت مناطق را فراهم آورند. در عین حال در کنار این تئوری‌ها، سیاست‌هایی نیز توسط تصمیم‌سازان برای توسعه‌بخشی بیان شده است‌. ازجمله سیاست‌هایی که می‌تواند موجب تحول در مناطق مختلف یک کشور شود، سیاست مناطق آزاد و ویژه اقتصادی است‌.

هدف از ایجاد مناطق آزاد، افزایش حضور در بازارهای جهانی، جذب سرمایه‌های خارجی، راه‌اندازی کسب و کار جدید، ایجاد اشتغال مستقیم و درآمدزایی، رشد و تنوع صادرات، درآمدزایی از طریق ارز خارجی و افزایش درآمدهای دولتی است.

از این‌رو مناطق آزاد می‌توانند ابزار موثری برای صنعتی شدن محدوده مدنظر باشند. در واقع این ابزار قادر است تا در چارچوب حقوقی که برای آن مشخص شده، عمل نموده و روند صنعتی شدن را تسریع بخشد.

مناطق آزاد و ویژه اقتصادی نه تنها موجب پیشرفت مناطقی که در آن واقع هستند، می‌شوند، بلکه ابزاری برای توسعه صنعتی و توسعه یافتگی کل کشور به شمار می‌آیند. ایجاد مناطق آزاد تجاری-‌صنعتی، همچون دریچه‌ای رو به جهان خارج است که موجب آزادی مبادلات تجاری و گسستن از بند قوانین شده و عامل جذب سرمایه و همچنین انتقال دانش و فناوری به کشورها می‌شوند.

در حقیقت ایجاد اشتغال و درآمدهای جدید با اثر تکاثری خود می‌تواند اقتصاد راکد مناطق محرو‌م‌تر را به تکاپوی تازه سوق دهد و سطح فعالیت‌های اقتصادی را متحول سازد. به تبع این روند تحولی، اقتصاد در سطح کلان و در سطح منطقه‌ای متاثر از ایجاد مناطق آزاد خواهند بود.

در عین حال در موضوع مناطق آزاد، نکته‌ای که نبایستی مورد تغافل قرار گیرد، اثرات وضعی و کالبدی متقابل مناطق آزاد بر بوم و فرهنگ مناطق تحت پوشش است. از مهم‌ترین اهداف ایجابی پذیرش سیاست مناطق آزاد، اشتغال‌زایی و توسعه مناطق مرکزی و محیطی حوزه پیرامونی مناطق آزاد است.

از این‌رو در راستای توسعه آمایشی سرزمین‌های تحت تاثیر مناطق آزاد، می‌بایست به تعالی فرهنگی در این گونه مدل‌های توسعه توجه نمود؛ چراکه جذب سرمایه‌های خارجی و داخلی در مناطق آزاد به منظور ایجاد فرصت‌های شغلی سالم و مولد جدید به منظور محرومیت‌زدایی از مناطقی که بستر رشد و توسعه بالقوه دارند و نیز افزایش درآمد عمومی و همچنین افزایش مهارت نیروی انسانی به ویژه در زمینه مدیریت واحدهای صنعتی و بازاریابی در بازارهای بین‌المللی و نیز ایجاد ارتباط بین صنایع احداث شده در مناطق آزاد با صنایع داخلی و تحرک‌آفرینی تولید داخلی، از عمده اهداف پیگیری و رجحان اتخاذ سیاست مناطق آزاد بر دیگر نظریه‌های توسعه است.

شایان ذکر است که خروجی نهایی سیاست استقرار مناطق آزادی تجاری-‌صنعتی موارد ذیل است:

۱) تولید سرمایه اجتماعی (تربیت نیروی انسانی در حوزه کارآفرینی، اشتغال و تولید)

۲) تولید ثروت

از آنجایی که مباحث مرتبط با تولید سرمایه اجتماعی و نیز مدیریت ارتباطات و تعاملات فرهنگی و توسعه زیرساخت‌های آموزشی و فن‌آوری در سازمان‌های مناطق آزاد در حیطه وظایف معاونت فرهنگی، اجتماعی و گردشگری است؛ و با لحاظ این نکته که در سال‌۱۳۹۵برنامه فرهنگی، اجتماعی و گردشگری مناطق آزاد به دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ابلاغ شده است؛ از این‌رو این معاونت می‌بایست بین تولید تولید ثروت و سرمایه اجتماعی با نگاه فرهنگی، پل ارتباطی برقرار نماید.

در واقع معاونت فرهنگی مناطق آزاد می‌بایست در راستای کمک به اقتصاد ملی، از تمامی ظرفیت و بسترهای فرهنگی در حوزه تولید و خدمات، استفاده نماید تا از این طریق بتواند نقش مطلوبی در راه‌اندازی موتور اقتصاد کشور به ویژه در وضعیت سخت اقتصادی فعلی (تحریم و کرونا) ایفا نماید‌.

از این‌رو، صنایع و امور فرهنگی می‌توانند در سال منتسب به شعار «جهش تولید» به کمک اقتصاد آیند و لازمه این امر نیز گشودن آغوش نهادها و ساختارهای حاکمیتی و دولتی (نظیر مناطق آزاد و ویژه اقتصادی‌) برای این بخش‌های مختلف اقتصادی ازجمله صنایع فرهنگی است.

همان طور که اشاره شد، اکنون که اقتصاد نفتی ایران به دلایل تحریمی دچار رکود بسیار شده و کشور از لحاظ نظام بودجه‌ریزی در تنگنای بی‌سابقه‌ای قرار گرفته است، مناطق آزاد با توجه به ماهیت و کارکردی که برای آنها تعریف شده است‌، می‌توانند بستر لازم را برای فعالیت و معرفی صنایع مختلف ازجمله صنایع فرهنگی فراهم نمایند. در حقیقت صنایع فرهنگی می‌توانند پنجره‌ جدیدی برای خروج اقتصاد فعلی کشور از چالش‌های گرفتار شده، باشند.

با این نگاه در ادامه، به اهمیت هنر و صنایع فرهنگی و تعامل آن با مناطق آزاد اشاره می‌شود:

هنر از مهم‌ترین بخش‌ها و شاخصه‌های هر جامعه‌ای است که می‌تواند تاثیر زیادی بر سایر عملکردهای افراد به ویژه در حوزه‌های اقتصادی و تولیدی داشته باشد. به همین دلیل باید آثار هنری را به بهانه‌های مختلف در معرض دید علاقه‌مندان و اقشار مختلف مردم قرار داد تا ارتباط میان آثار غنی صنایع دستی و مردم جامعه برقرار شود و بی‌تردید یکی از این بهانه‌ها، برگزاری نمایشگاه‌ها و ورک شاپ‌های صنایع دستی در مناطق آزاد است که می‌تواند ضمن جلب توجه گردشگران داخلی و خارجی، به توسعه مناطق آزاد نیز کمک نماید.

صنایع دستی مجموعه‌ای از هنر-‌صنعت‌ها است که به طور عمده با استفاده از مواد اولیه طبیعی و بومی به کمک دست و ابزار ساخته می‌شود. این دست‌ ساخته‌ها متاثر از سابقه تاریخی، ویژگی‌های فرهنگی، ویژگی‌های جغرافیایی، مکان تولید، عادات اجتماعی، باورهای سنتی، معیارهای زیبایی شناسی بومی و ملی و نیز ذوق هنری و خلاقیت فردی سازنده اثر است.

چنین تولیداتی اغلب از لحاظ فرهنگی فوق‌العاده هستند و موارد استفاده آنها بیش از یک تزئین ساده است. از این‌رو صنایع دستی و فرهنگی در کنار جاذبه‌های گردشگری هر کدام از مناطق آزاد، می‌توانند بستر لازم را جهت جلب نظر همه مسافران و گردشگران داخلی و خارجی فراهم نمایند.

مناطق آزاد به دلیل شرایط مطلوب اقتصادی و قوانین تسهیل کننده در زمینه تولید و انجام فعالیت‌های اقتصادی، یکی از بهترین بسترهای عرضه صنایع فرهنگی به شمار می‌روند و باید از فرصت حضور گردشگران خارجی در کشورمان به ویژه در این مناطق استفاده بیشتری داشته باشیم.

توجه به این نکته حائز اهمیت بسیار است که وقتی صحبت از صنایع فرهنگی و خلاق می‌کنیم، درون مایه این صنعت می‌بایست مبتنی بر توانمندی‌های داخلی و منطقه‌ای باشد و در واقع لزوما قرار نیست محصول فرهنگی تولید و در مناطق آزاد به بوته نمایش بگذاریم که در آن از فرهنگ دیگر مناطق کشور استفاده کرده باشیم.

بلکه ضمن تبلیغ فرهنگ بومی، می‌توان در مدیوم کوچکتر، ویترین و جلوه‌گری از فرهنگ بومی فرامنطقه‌ای (کشوری) باشیم تا از این طریق گردشگر خارجی که به ویژه از کشورهای حوزه دریای کاسپین، قفقاز شمالی و جنوبی و آسیای میانه به منطقه آزاد انزلی ورود می‌کنند، با دیدن ایران بزرگ در قاب کوچکتری نظیر منطقه آزاد انزلی، راغب شوند تا به اقصی نقاط کشور سفر نموده و از این طریق اقتصاد کشور رونق پذیرد.

مناطق آزاد کشور ازجمله سازمان منطقه آزاد انزلی می‌توانند با توجه مزیت‌های قانونی که برای آنها در نظر گرفته شده و صد البته منطقه آزاد انزلی با توجه موقعیت ژئوپلیتیک و منحصربه‌فرد خود نسبت به سایر مناطق آزاد (قرار گرفتن در شاهراه کریدور شمال-جنوب)، می‌تواند بستر مناسبی جهت فرهنگ‌سازی، گسترش، ترویج و تبلیغ خرده فرهنگ‌های بومی و ملی و همچنین معرف صنایع فرهنگی بومی و کشوری در سطح ملی و فراملی باشد.

این امر می‌تواند موجب جلب تولیدکنندگان خدمات فرهنگی به منطقه در راستای معرفی و ارائه محصولات فرهنگی و صنایع دستی شود و به تبع این اقدام، می‌توان رونق و توسعه اقتصادی منطقه آزاد انزلی را فزونی بخشید.

بدین معنی که با توجه به کارکردهای بسیار مهمی که کمک به توسعه صنایع خلاق و فروش محصولات صنایع دستی و ارائه خدمات فرهنگی هنرمندان در ایجاد اشتغال پایدار دارد، سازمان منطقه آزاد انزلی با استفاده از امکانات و ظرفیت‌های موجود می‌تواند به رشد و رونق فروش آثار صنایع دستی و نیز ارائه محصولات مرتبط با امور فرهنگی پرداخته و ضمن افزایش اشتغال مولد، به جذب و ایجاد علاقه در میان فعالین این عرصه سرعت بخشد.

از این‌رو برگزاری نمایشگاه‌های تخصصی با هدف ارائه خدمات مرتبط با امور فرهنگی و نیز تبلیغ و ترویج صنایع فرهنگی بومی و ملی می‌تواند در توسعه صادرات و همگامی تولیدکننده و صادرکننده و تعامل موثر میان آنها و نیز تحقق شعار جهش تولید به ویژه با رویکرد فرهنگ بسیار تعیین کننده باشد.

منطقه آزاد انزلی می‌تواند از طریق برگزاری دوره‌های آموزشی، مجموعه برنامه‌ها، طرح‌های حمایتی و تشویقی و… در جهت توانمندسازی جامعه بومی، اشتغال‌زایی مولد و افزایش توانمندی‌های صادراتی منطقه با رویکرد فرهنگ و تقویت تولیدات حوزه صنایع فرهنگی متناسب با شعار سال که رهبری معظم انقلاب بر آن تاکید بسیار داشته و دارند، یعنی «جهش تولید» گام‌های بلندی بردارد.

منطقه آزاد انزلی می‌تواند از طریق اقدامات گوناگونی نظیر حمایت از سرمایه‌گذاران بخش خصوصی برای ایجاد اماکن اقامتی نظیر هتل‌ها، هتل آپارتمان‌ها و مراکز تفریحی؛ توسعه بوم‌گردی در سطح روستاها؛ ساماندهی سواحل منطقه؛ برگزاری ورک شاپ‌ها؛ پردیس صنایع دستی (محلی برای تولید، عرضه و آموزش صنایع دستی)؛ راه‌اندازی اسکله مارینا شمال کشور و گسترش برنامه‌های گردشگری دریایی، ضمن تسهیل حضور گردشگران خارجی در منطقه، بستر لازم را جهت افزایش گردشگری دریایی در شمال کشور و کشورهای حاشیه خزر فراهم نماید‌.

در خاتمه بایستی اشاره نمود، که در شرایط وخیم اقتصادی کشور، صنایع و امور فرهنگی می‌توانند، موتور محرکه و پیشران اقتصاد کشور قرار گیرند.

بدین منظور و در راستای کمک به اقتصاد کشور، مناطق آزاد و ویژه اقتصادی می‌توانند از ظرفیت‌های قانونی خود، برای ترغیب و تبلیغ تولیدکنندگان صنایع فرهنگی استفاده نمایند. امری که ظاهرا تا به امروز در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور ازجمله منطقه آزاد انزلی مورد تغافل گرفته است.

بررسی‌های صورت گرفته در عملکرد منطقه آزاد انزلی طی سال‌های گذشته، مبین این نکته است که می‌شد بیش از آنچه صورت پذیرفته، اقدام نمود، تا با برقراری ارتباط زنجیره‌ای با تولیدکنندگان محصولات فرهنگی، با تشویق آنها جهت انجام تولید و خدمات در منطقه، ضمن کمک به رشد و توسعه منطقه، کمک فراتری نسبت به وضعیت حالیه به اقتصاد کشور نمایند‌.